در حالیکه بیش از ۱۵۰۰ خانواده افغان تنها در یک روز از ایران و پاکستان به کشور بازگشت داده شدند، نهادهای حاکم نه برای اسکان آنان برنامهای دارند و نه برای حفاظت از کرامت انسانیشان. بازگشتهایی که عمدتاً اجباریاند، به جای بازسازی امید، به آوارگی و شکنندگی دامن میزنند.
خبرگزاری آگاه – رسانههای وابسته به طالبان گزارش دادهاند که تنها در روز شنبه، ۲۹ سرطان ۱۴۰۴، دستکم یکهزار و ۵۷۶ خانواده مهاجر افغان از کشورهای همسایه به کشور بازگشتهاند.
بر اساس آمار منتشرشده از سوی خبرگزاری باختر، این بازگشتها از مسیرهای زیر صورت گرفته است:
- ۴۲ خانواده از طریق گذرگاه تورخم در مرز با پاکستان
- ۳۸ خانواده از اسپینبولدک قندهار
- ۲۳۲ خانواده از پل ابریشم در ولایت نیمروز
- یک خانواده از گذرگاه بهرامچه در هلمند
- و یکهزار و ۲۶۳ خانواده از اسلامقلعه ولایت هرات
این در حالیست که روز پیش از آن نیز، گزارشهایی از بازگشت بیش از سههزار خانواده منتشر شده بود. موج گسترده اخراج اجباری از ایران و پاکستان در هفتههای اخیر به شکل چشمگیری افزایش یافته است.
شاهدان و نهادهای حقوق بشری تأکید میکنند که این بازگشتها غالباً اجباری، بدون هشدار قبلی و همراه با بدرفتاریهای شدید توسط نیروهای مرزی کشورهای میزبان صورت میگیرد. بسیاری از بازگشتکنندگان فاقد سرپناه، شناسنامه، اسناد قانونی یا حتی دسترسی به ابتداییترین امکانات زندگی هستند.
تحلیل: سرزمینی آماده برای پذیرش نیست، اما مجبور به پذیرش است
موج اخراج مهاجران افغان از ایران و پاکستان، در حالی شدت گرفته که افغانستان تحت حاکمیت طالبان نه آمادگی اقتصادی برای جذب این جمعیت آسیبپذیر را دارد و نه ظرفیت اجتماعی و حقوقی لازم را. این واقعیت، زمینهساز یکی از بزرگترین بحرانهای انسانی در سالهای اخیر است.
۱. استفاده سیاسی از بازگشت اجباری
رسانههای وابسته به طالبان تلاش میکنند این بازگشتها را نشاندهنده مشروعیت داخلی یا بهبود وضعیت امنیتی جلوه دهند. اما حقیقت این است که مهاجران نه از سر رضایت، بلکه به دلیل فشار، تبعیض و نبود گزینهی دیگر بازمیگردند. بسیاری از آنان سالها زندگی خود را در کشورهای همسایه ساخته بودند و اکنون به شکلی تحقیرآمیز رانده میشوند.
۲. ایران و پاکستان: از میزبان تا محرک فشار سیاسی
اخراجهای گسترده از سوی ایران و پاکستان، جدا از مسائل مهاجرتی، ریشه در مناسبات پیچیده سیاسی و امنیتی دارد. ایران، بهویژه پس از افزایش تنشها با طالبان، از کارت مهاجران بهعنوان اهرم فشار استفاده میکند. پاکستان نیز در تلاش است تا از ناامنی داخلی افغانستان و حضور گروههای تندرو فاصله بگیرد. اما قربانی اصلی این بازی، انسانهای بیپناهاند.
- فقدان ساختار حمایت اجتماعی در افغانستان
طالبان نه برنامهای برای اسکان دارند، نه راهکاری برای ادغام اجتماعی یا اقتصادی بازگشتکنندگان. کمکهای بینالمللی نیز یا به دلیل تحریمها محدود شدهاند یا از کانالهایی عبور میکنند که به مردم نمیرسند. نتیجه: پدیدهای نو به نام “مهاجران بیخانه در وطن خود”. - پیامدهای منطقهای و بینالمللی
اگرچه بازگشت مهاجران ممکن است در نگاه اول بار را از دوش ایران و پاکستان بردارد، اما ناآرامی ناشی از آن میتواند به امواج جدید مهاجرت غیرقانونی، گسترش بیماری، نارضایتیهای مدنی و حتی بیثباتی سیاسی در افغانستان دامن بزند؛ مسألهای که برای همسایگان و اروپا نیز به تهدید بدل خواهد شد.
جمعبندی:
بازگشت اینچنینی، بدون اراده و امنیت، نه بازگشت به وطن بلکه ورود به بیوطنی است. تا زمانیکه دولتها و نهادهای بینالمللی به مسأله مهاجرت افغانها نگاه ابزاری دارند و طالبان فاقد برنامه واقعی برای جذب و حمایت از مردم است، این چرخه خشونت و فقر ادامه خو
Leave feedback about this