خیرالله خیرخواه، وزیر اطلاعات و فرهنگ طالبان، وقتی بر «اصلاح افکار جوانان» تأکید میکند، چیزی بیش از یک سخنرانی ساده ارائه نمیدهد. این تأکید در واقع نقشهای است برای کنترل نسل آینده افغانستان؛ نسلی که قرار است نه تنها مطیع قدرت سیاسی باشد، بلکه هیچگاه نتواند مستقل فکر کند، سؤال کند یا تصمیم بگیرد. اصلاح افکار در نگاه طالبان، چیزی جز مغزشویی سیستماتیک و یکطرفه نیست.
در ظاهر، صحبت از اصلاح و آموزش است؛ اما عملکرد طالبان چیز دیگری میگوید. مدارس و کتابخانهها، به جای محلی برای یادگیری آزاد و تفکر انتقادی، ابزار آموزش یک روایت بسته و محدود شدهاند. جمعآوری کتابها، محدودسازی منابع آموزشی و کنترل رسانهها همه نشان میدهد که طالبان به دنبال شکل دادن نسلی کاملاً تابع و بدون استقلال فکری هستند. هر محدودیت جدید در کلاسهای درس یا هر دستورالعمل اجباری، گامی دیگر در مسیر حصر ذهن جوانان افغانستان است.
دیدار خیرخواه با کاردار اندونیزیا و وعده دیجیتالسازی کتابخانهها، اگرچه ظاهراً اقدامی مثبت به نظر میرسد، اما در عمل میتواند قدرت ایدئولوژیک طالبان را تقویت کند. وقتی منابع آموزشی تحت چارچوب فکری یک گروه محدود قرار میگیرند، هر اطلاعات منتقلشده، به جای آموزش آزاد، ابزاری برای مشروعیتبخشی به حکومت طالبان میشود. این روند، بازتولید نسلی تابع و مطیع را تضمین میکند؛ نسلی که هیچگاه نمیتواند واقعیتهای اطراف خود را نقد کند یا تغییر دهد.
نسل امروز افغانستان در مدارس دینی و محیطهای شهری در معرض محدودیت فکری شدید است. طالبان تلاش میکنند همه جوانان را در مسیر مشخصی قرار دهند؛ مسیری که بر اساس منافع و باورهای گروه طراحی شده، نه استعداد یا آزادی فردی. هر گونه تلاش برای آموزش مستقل یا پرسشگری با برچسب نفوذ فرهنگ غربی یا فساد اخلاقی سرکوب میشود. ذهن جوانان به تدریج بسته و محدود میشود و امکان شکلگیری استقلال فکری و خلاقیت از بین میرود.
طالبان با القای این ایده که قدرت و حکومت امانتی الهی است و هرگونه مخالفت با آن گناه است، مقاومت فکری را ممنوع جلوه میدهند. پرسشگری، مخالفت یا تجربه متفاوت نه تنها اشتباه، بلکه خلاف مسیر الهی معرفی میشود. این شیوه آموزشی، نسل آینده را به ابزاری برای بقای ایدئولوژیک طالبان تبدیل میکند و فرصت تفکر مستقل، تصمیمگیری و تغییر مسیر زندگی را از آنها میگیرد.
پیامد این سیاستها، در کنار محدودیتهای اقتصادی و اجتماعی، تصویری روشن از آینده افغانستان ارائه میدهد: کشوری که در آن نسل بعدی حق انتخاب، آزادی اندیشه و فرصت پیشرفت ندارد. جوانان افغانستان قرار است تحت چارچوبی بسته و کنترلشده رشد کنند، بدون آنکه توانایی دفاع از حقوق خود یا تغییر مسیر زندگیشان را داشته باشند.
این پروژه طالبان، نه آموزشی است و نه فرهنگی؛ این یک سیاست بلندمدت برای حفظ قدرت و کنترل جامعه است. هر کتاب جمعآوریشده، هر دستورالعمل اجباری و هر محدودیت جدید، گامی دیگر در زندانی کردن ذهن جوانان است. طالبان میخواهند آینده کشور را در اختیار خود نگه دارند و اجازه رشد آزادانه و پرسشگری را به هیچ نسلی ندهند.
افغانستان امروز نیازمند نسلی آزاد است؛ جوانانی که بتوانند فکر کنند، سؤال کنند، بیاموزند و تغییر ایجاد کنند. اما طالبان تلاش میکنند این حق را از آنها بگیرند و ذهن نسل آینده را در چارچوب قدرت و ایدئولوژی خود حبس کنند. اصلاح افکار طالبان، در عمل، زندانی کردن ذهن نسل فرداست و ادامه این مسیر میتواند تا نسلها اثرات مخرب بر آزادی، پیشرفت و هویت جامعه افغانستان داشته باشد.
واقعیت این است: اصلاح افکار طالبان، نه آموزش است، نه پیشرفت؛ بلکه ابزار سیاسی و ایدئولوژیک برای تثبیت قدرت، محدودسازی ذهنها و کنترل جامعه است. هر کتاب جمعآوریشده و هر محدودیت جدید، زنجیری است که ذهن نسل آینده افغانستان را در بند خود قرار میدهد. و هر رسانه و تحلیلگری که این واقعیت را نادیده بگیرد، در برابر نسلهایی که در این مسیر قربانی میشوند، مسئول است.
Leave feedback about this