سپتامبر 26, 2025
خبرگزاری آگاه؛ روایت دقیق، تحلیل عمیق؛ رسانه بیداری و برابری
خبرگزاری آگاه دیدگاه

وقتی امید می‌میرد؛ خوست و فریاد خاموش نسل جوان افغانستان

۴۳ خودکشی در دو هفته؛ آمار هولناکی که طالبان می‌خواهند پنهان بماند، اما حقیقت از دیوار سانسور عبور می‌کند

در دو هفته اخیر، تنها شفاخانه ملکی خوست شاهد ثبت ۴۳ مورد خودکشی بوده است. این عدد خشک و سرد، در واقع روایت خاموش ده‌ها خانواده است که در سکوت شکسته‌اند. پشت هر پرونده پزشکی، داستانی از فشار روانی، ناامیدی و بریدن از زندگی نهفته است؛ داستان‌هایی که در فضای امروز افغانستان کمتر مجال روایت می‌یابند، زیرا طالبان ترجیح می‌دهند حقیقت در تاریکی باقی بماند.

تصور کنید جوانی ۲۲ ساله به نام فرهاد. او فارغ‌التحصیل مکتب است، اما هیچ شانسی برای ادامه تحصیل ندارد. طالبان دانشگاه‌ها را به روی دختران بسته‌اند و فرصت‌های کاری و آموزشی برای پسران نیز تقریباً از میان رفته است. فرهاد هر صبح از خانه بیرون می‌رود، به امید یافتن کاری روزمزد یا دستی برای کمک، اما عصر با دستان خالی برمی‌گردد. نگاه مادرش پر از اضطراب است، خواهر کوچکش از او دفترچه‌ای نو می‌خواهد و خودش حس می‌کند که در این سرزمین دیگر جایی برای «بودن» ندارد. یک شب، فرهاد تصمیمی می‌گیرد که فردایش او را به اتاق عاجل شفاخانه خوست می‌رساند. او زنده می‌ماند، اما چند تخت آن‌سوتر، جوان دیگری که همان مسیر را پیموده، دیگر بازنمی‌گردد.

این قصه تنها یک مثال است؛ انعکاس ده‌ها روایت مشابهی است که امروز در خوست و ولایت‌های دیگر جریان دارد. موج خودکشی در افغانستان نشانگر یک بیماری فردی نیست، بلکه آینه‌ای از بحران اجتماعی است. وقتی نسل جوان هیچ دری برای آینده باز نمی‌بیند، مرگ به‌عنوان تنها درِ باز پیش چشم آنان نمایان می‌شود.

ریشه‌های این تراژدی آشکارند. فروپاشی اقتصادی و بیکاری گسترده، جوانان را از امید به فردا محروم کرده است. فشارهای روانی در جامعه‌ای که در آن تفریح، آزادی بیان و حتی رؤیا برای فردا سرکوب می‌شود، به بیماری جمعی بدل شده است. سیاست‌های طالبان، از جمله بستن دانشگاه‌ها بر زنان، سرکوب رسانه‌ها و حذف فرهنگ و هنر، بستری ساخته‌اند که ناامیدی در آن عمیق‌تر می‌شود. این همه در کنار نبود حمایت‌های اجتماعی و روانی، به معنای آن است که هزاران جوان در یک بن‌بست کامل گرفتارند.

اما بخش هولناک ماجرا فقط آمار بالای خودکشی نیست، بلکه سیاست طالبان در پنهان‌سازی حقیقت است. نشر اخبار مربوط به خودکشی ممنوع شده و خانواده‌ها اجازه برگزاری علنی مراسم جنازه را ندارند. تراژدی‌ها در سکوت رخ می‌دهند و جامعه به‌جای درمان درد، به عادی‌سازی آن عادت می‌کند. این سانسور مضاعف، زخم خانواده‌ها را عمیق‌تر می‌سازد و آسیب روانی قربانیان را چندبرابر می‌کند. طالبان می‌خواهند تصویر یک «جامعه آرام» را بسازند، در حالی‌که زیر پوست این آرامش، طوفان افسردگی و ناامیدی جریان دارد.

این بحران تنها یک مسئله فردی یا پزشکی نیست، بلکه نشانه‌ای از فروپاشی اجتماعی است. افغانستان با از دست دادن نیروی جوان، نه‌تنها امروز بلکه آینده خود را نیز از دست می‌دهد. جامعه‌ای که جوانانش به‌جای ساختن فردا، مرگ را برمی‌گزینند، نمی‌تواند به ثبات و توسعه امید داشته باشد. در واقع، هر مورد خودکشی یک رأی عدم اعتماد به نظام طالبان است؛ رأیی که نه در صندوق‌های انتخابات، بلکه در بسترهای شفاخانه‌ها ثبت می‌شود.

از زاویه سیاسی، این آمار زنگ خطری جدی است. طالبان که خود را «حاکم بلامنازع» می‌دانند، در عمل نتوانسته‌اند هیچ چشم‌اندازی برای بهبود شرایط فراهم کنند. حکومتی که در برابر نیازهای ابتدایی جامعه عاجز است و به‌جای خدمت به مردم، سرکوب و سانسور را برگزیده، نمی‌تواند مشروعیت پایدار ایجاد کند. خودکشی‌های پی‌درپی در خوست و ولایت‌های دیگر، سندی بر شکست حاکمیتی است که خود را پیروز معرفی می‌کند اما در واقع با بحران‌های درونی دست‌وپنجه نرم می‌کند.

از همه دردناک‌تر، سکوت و بی‌تفاوتی جامعه جهانی است. در حالی‌که گزارش‌هایی درباره نقض حقوق بشر توسط طالبان منتشر می‌شود، بحران روانی و اجتماعی همچون خودکشی‌های خوست کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. این در حالی است که تبعات چنین بحرانی تنها به مرزهای افغانستان محدود نمی‌ماند. موج مهاجرت، فروپاشی خانواده‌ها و حتی تهدیدات امنیتی ناشی از جامعه‌ای مأیوس، همه از دل همین بحران خاموش برمی‌خیزند. بی‌توجهی جامعه جهانی به این پدیده، می‌تواند روزی هزینه‌ای فراتر از تصور داشته باشد.

آیا می‌توان نسلی را که آرام و بی‌صدا در حال محو شدن است، نادیده گرفت؟ هر خودکشی در خوست تنها یک پایان فردی نیست؛ بلکه تکه‌ای از پیکره اجتماعی افغانستان است که فرو می‌ریزد. اگر امید به زندگی در میان جوانان بازسازی نشود، افغانستان نه‌تنها امروز، بلکه فردای خود را نیز از دست خواهد داد.

اکنون وقت آن رسیده که جامعه جهانی، نهادهای حقوق بشری و حتی همسایگان افغانستان، بحران روانی و اجتماعی این کشور را جدی‌تر از همیشه ببینند. زیرا وقتی امید در افغانستان خاموش شود، موج خاموشی و بی‌ثباتی سراسر منطقه را در بر خواهد گرفت.

Leave feedback about this

  • Quality
  • Price
  • Service

PROS

+
Add Field

CONS

+
Add Field
Choose Image
Choose Video