سید حسن موسوی
ChatGPT said:
در افغانستان امروز، دختران از کلاسهای خالی و مدارس بسته تا محلههای سکوت و ترس، با واقعیتی روبهرو هستند که بیش از چهار سال ادامه دارد: طالبان میخواهند آموزش آنها را ممنوع کنند، اما جامعه نمیپذیرد. این واقعیت تازهترین گزارش سازمان ملل را تقویت میکند که نشان میدهد بیش از ۹۰ درصد مردم افغانستان، حتی در مناطقی که شدیدترین محدودیتها اعمال شده، خواهان ادامه تحصیل دختران هستند. این آمار تنها یک عدد نیست؛ بازتابی است از اراده جامعه برای عدالت، آموزش و توسعه و تضاد آشکار با سیاستهای سرکوبگرانه طالبان.
زنان و دختران افغانستان در قلب بحرانی قرار دارند که فراتر از محدودیتهای قانونی و ایدئولوژیک طالبان است. خانوادهها و معلمان، حتی زیر فشار شدید حکومت، تلاش کردهاند آموزش دختران را ادامه دهند. شکلگیری شبکههای زیرزمینی آموزش، کلاسهای مخفی و تلاشهای محلی برای دسترسی به معلم و منابع آموزشی، همه نشانههایی از مقاومت اجتماعی و فرهنگی هستند که نشان میدهد مردم حاضر نیستند حقوق ابتدایی دخترانشان را از دست بدهند. این پایداری، با وجود تهدیدات مستمر، امید و تعهد جامعه به آیندهای بهتر را نمایان میسازد.
در مقابل، طالبان محدودیتها را روزبهروز افزایش دادهاند. ممنوعیت کار زنان در نهادهای امدادرسان، جلوگیری از تحصیل دختران و محدود کردن حضور آنان در دانشگاهها و مدارس، تصویری از حکومتی ارائه میدهد که قصد دارد زنان را از عرصه عمومی حذف کند. این سیاستها نشان میدهد که ایدئولوژی طالبان بر کنترل اجتماعی و حذف استقلال زنان بنا شده است و از منظر آنان، آموزش دختران تهدیدی برای هژمونی ایدئولوژیک محسوب میشود.
پیامدهای محدودیت آموزش دختران فراتر از فردی است و جامعه را به شدت تهدید میکند. محرومیت نیمی از جمعیت از آموزش باعث توقف توسعه اقتصادی و اجتماعی میشود و پیامدهای روانی، فرهنگی و اجتماعی نیز عمیقاند؛ از کاهش اعتماد به نفس گرفته تا انزوای اجتماعی و سرخوردگی نسلی که آیندهاش در معرض ناامیدی قرار گرفته است. این محدودیتها، به ویژه وقتی با ممنوعیت کار زنان در نهادهای امدادرسان و محرومیت آنها از خدمات بهداشتی و درمانی همراه میشود، یک بحران انسانی و اجتماعی پیچیده ایجاد کرده است که تأثیرات آن بلندمدت و فراتر از مرزهای افغانستان خواهد بود.
مقاومت مردم در برابر این محدودیتها، اعم از آموزش مخفیانه یا فعالیتهای فرهنگی و مدنی، نشان میدهد که ایدئولوژی سرکوبگر طالبان نمیتواند واقعیتهای اجتماعی را نابود کند. تاریخ افغانستان گواه آن است که زنان و مردان این سرزمین همیشه در جستجوی آموزش، آزادی و پیشرفت بودهاند و تلاشهای طالبان برای حذف این حق طبیعی، به جای خاموش کردن صدا، مقاومت را تقویت کرده است.
این بحران همچنین مشروعیت طالبان را به چالش میکشد. سیاستهای سرکوبگرانه، فاصله میان حاکمیت و مردم را بیش از پیش عمیق کرده و نشان میدهد که اعمال قدرت بدون پذیرش اجتماعی نمیتواند پایدار باشد. جامعه بینالمللی نیز در این میان نقش حیاتی دارد. حمایت هدفمند از آموزش دختران، توانمندسازی زنان و ارائه فرصتهای آموزشی، سرمایهگذاری استراتژیک برای آینده افغانستان است و نه صرفاً اقدام بشردوستانه. کوتاهی در این زمینه، کشور را در معرض بحران طولانیمدت انسانی و توسعهای قرار میدهد.
گزارش سازمان ملل درباره حمایت گسترده مردم از آموزش دختران، یک هشدار روشن است: اکثریت جامعه خواهان تغییر، مشارکت فعالانه و دسترسی برابر به آموزش است. طالبان با سیاستهای سرکوبگرانه تنها شکاف میان حکومت و مردم را عمیقتر کرده و مقاومت اجتماعی و فرهنگی را تقویت کردهاند. این شکاف، تهدیدی جدی برای مشروعیت حکومت طالبان و یادآوری این واقعیت است که آموزش و آزادی، حق طبیعی هر انسان است و هیچ ایدئولوژی تحمیلی نمیتواند آن را نادیده بگیرد.
Leave feedback about this