خبرگزاری آگاه : منابع محلی از دانشگاه کابل میگویند که گروه طالبان آرامگاه خلیلالله خلیلی، شاعر و ادیب برجسته زبان فارسی را از صحن این دانشگاه برداشته و محل دفن او را با خاک یکسان کردهاند.
منابع روز شنبه، سوم عقرب/آبان، تأیید کردند که یک تراکتور در محل آرامگاه دیده شده و پس از آن، قبر خلیلالله خلیلی ناپدید و زمین کاملاً هموار شده است.
به گفته منابع، طالبان بدون هیچ اطلاعرسانی یا نصب علامت تازه، این اقدام را انجام دادهاند و اکنون هیچ اثری از آرامگاه باقی نمانده است.
خلیلالله خلیلی یکی از بزرگترین شاعران معاصر زبان فارسی و از چهرههای برجسته فرهنگ و اندیشه افغانستان بود. او علاوه بر شاعری، نویسنده، استاد دانشگاه، مورخ و سیاستمدار نیز بود و در شکلگیری ادبیات معاصر فارسی در قرن بیستم نقشی محوری ایفا کرد.
خلیلی در بهار سال ۱۳۶۶ خورشیدی در اسلامآباد درگذشت و در گورستان آوارگان افغان در پشاور به خاک سپرده شد. اما پس از ۲۵ سال، طبق وصیت او، بقایای جسدش به کابل منتقل و در صحن دانشگاه کابل دفن شد — جایی که اکنون طالبان آن را تخریب کردهاند.
مقامهای طالبان تاکنون درباره علت این اقدام توضیحی ندادهاند.
🔍 تحلیل کوتاه:
تخریب آرامگاه خلیلالله خلیلی تنها حذف یک قبر نیست؛ حذف یک حافظه جمعی است. خلیلی نماد پیوند میان سنت و مدرنیته، دین و عقلانیت، شعر و خرد در فرهنگ افغانستان بود. نابودی آرامگاه او در صحن دانشگاه کابل، در واقع حملهای به ارزشهایی است که این شاعر نمایندگی میکرد: اندیشه، روشنگری و میراث فارسیزبانان افغانستان.
این اقدام را باید در چارچوب سیاست گستردهتر طالبان برای «اسلامیسازی» فضاهای فرهنگی و دانشگاهی دید. همان سیاستی که پیشتر منجر به حذف دانشکده هنرهای زیبا، ممنوعیت ۶۷۹ کتاب دانشگاهی و جایگزینی متون دینی به جای علوم انسانی و اجتماعی شد. طالبان از فضاهای نمادین، مانند دانشگاهها، برای بازنویسی هویت فرهنگی کشور استفاده میکنند — و در این مسیر، چهرههای نمادین گذشته را حذف میکنند.
تخریب آرامگاه خلیلی در دانشگاه کابل معنایی روشن دارد: دانشگاه دیگر جای اندیشیدن نیست، بلکه صحن قدرت ایدئولوژی است. جایی که نه کتاب، نه شعر، نه تفکر، بلکه اطاعت و یکنواختی ارزش دارد.
اما میراث خلیلالله خلیلی با تخریب یک قبر از میان نمیرود. شعر او، که از تبعید و درد وطن سروده بود، اکنون بیش از هر زمان دیگری با واقعیت امروز افغانستان همصدا است:
«وطن! ای وطنِ غمآگین من،
که هنوزت به خون وضو باید…»
این صدای ماندگار، یادآور آن است که هرچند طالبان خاک را هموار میکنند، اما نمیتوانند حافظه فرهنگی و ادبیات زبانی را که قرنها در برابر فراموشی ایستاده است، خاموش سازند.


Leave feedback about this