با افزایش تنشهای نظامی میان ایران و اسرائیل، ترس کهنهای در میان جامعه مهاجرین افغان در ایران دوباره زنده شده: نکند اینبار هم، در میان گردوغبار یک بحران امنیتی، مهاجر افغان قربانی شود؛ همانطور که بارها شده است.
در هفتههای اخیر، برخی رسانههای امنیتمحور در ایران گزارش دادهاند که تعدادی از مهاجرین افغان به اتهام «جاسوسی برای اسرائیل» بازداشت شدهاند. این گزارشها بدون ارائه سند و بدون تأیید رسمی منتشر شدهاند، اما پیامد روانی و اجتماعی آن برای جامعهای که سالها در سایه بیاعتمادی و تبعیض زیسته، سنگین و واقعی است.
تجربه تاریخی مهاجرین افغان در ایران، سرشار از نمونههایی است که در آنها، این گروه اجتماعی بهسادگی و بدون روند شفاف حقوقی، متهم به اقدام علیه امنیت ملی شدهاند. نهادهای امنیتی ایران بارها مهاجرین را به جاسوسی، نفوذ، یا عضویت در گروههای تروریستی متهم کردهاند؛ اتهاماتی که در بسیاری موارد بدون محاکمه، شفافیت رسانهای، یا حتی حق دسترسی به وکیل پیگیری شدهاند. در چنین فضایی، مهاجر افغان نه متهمی با حقوق قانونی، که «مظنونی خاموش» است؛ انسانی بدون صدا، بدون مدافع، و بدون حق روایت.
در این میان، برخی رسانههای پرمخاطب با سابقه انتشار محتوای امنیتی و جهتدار، نقش مهمی در تشدید این فضای روانی ایفا میکنند. نمونه بارز، کانالهای زنجیرهای با مدیریت افرادی چون محمدرضا دانایی است که بدون رعایت اصول اخلاقی، از مهاجر تصویر یک «دشمن بالقوه» میسازند.
در یک مورد مشخص، این کانالها ویدئویی از حضور تعدادی مهاجر در دفتر کفالت باقرشهر منتشر کردهاند که صرفاً برای پیگیری امور اقامتی خود مراجعه کرده بودند. در کنار آن، ویدئویی دیگر از یک تونل نامشخص و بیربط قرار گرفته تا بهطور القایی، حضور مهاجرین در نزدیکی مراکز حساس نظامی تلقی شود. چنین ترکیبهای رسانهای، نه به قصد اطلاعرسانی، بلکه برای ترسآفرینی و بیگانهسازی طراحی میشوند.
در برخی از این محتواها حتی لوگوی رسانههایی چون رجانیوز نیز استفاده شده، در حالیکه بررسیها نشان میدهد چنین محتوایی در کانال رسمی این رسانه وجود ندارد. این، یا جعل رسانهای است، یا بازی هدفدار با ذهن مخاطب.
تداوم این شیوهها، زمینهساز خشونتهای خودسرانهای است که میتواند فاجعهای انسانی را رقم بزند. هنگامی که افکار عمومی به سمت بدبینی نسبت به یک قوم یا گروه سوق داده میشود، تنها یک جرقه برای شعلهور شدن نفرت کافی است.
در گفتوگو با شماری از مهاجرین افغان ساکن ایران، مشخص است که فضای روانی سنگینی در میان آنها حکمفرماست. بسیاری از خانوادهها نگرانند مبادا فرزند یا همسرشان بدون اطلاع قبلی بازداشت شود. در برخی شهرها، مهاجرین از حضور در مکانهای عمومی خودداری میکنند، به تماسهای تلفنی مشکوک شدهاند، و حتی از رفتن به محل کار میترسند. ترس مهاجر امروز، صرفاً ترس از بازداشت نیست؛ ترس از ناپدید شدن، از بیخبری، از بیعدالتی، از خاموش شدن صدا.
این نخستینبار نیست که مهاجر افغان در ایران قربانی فضای امنیتی میشود. در سالهای گذشته، از ماجراهای مربوط به داعش، تا اعتراضات داخلی، یا حملات به تأسیسات هستهای، بارها دیدهایم که تعدادی مهاجر بازداشت شدهاند – بدون سند، بدون پیگیری رسانهای، بدون حتی ثبت در آمار رسمی. این الگوی خطرناک، امروز دوباره در حال تکرار است؛ اینبار با رنگوبوی «جاسوسی برای اسرائیل».
بیش از دو میلیون مهاجر افغان – قانونی و غیرقانونی – در ایران زندگی میکنند. بخش بزرگی از آنها نسل دوم و سوماند؛ در ایران به دنیا آمدهاند، زبان فارسی میدانند، در مدارس ایرانی تحصیل کردهاند، کار کردهاند، مالیات دادهاند. اما هیچگاه شهروند محسوب نشدهاند. هر زمان بحران بالا گرفته، آنها نخستین قربانی بودهاند. در فقدان حمایت حقوقی، غیبت صدای رسانهای، و تبعیض ساختاری، مهاجر افغان عملاً به «قربانی آماده» بدل شده است؛ قربانیای که همواره برای مصرف سیاسی، امنیتی و روانی آماده نگه داشته شده.
مهاجرین افغان، کسانیاند که سالهاست با رنج و تبعیض دست و پنجه نرم کردهاند، اما همچنان پایدار و مقاوم ایستادهاند. آنها نه فقط آوارهی خاکاند، بلکه آوارهی نگاههای پر از شک و بدگمانی شدهاند. پشت هر مهاجر، قصهای است از امید، تلاش و آرزو برای زندگی بهتر؛ قصهای که سزاوار احترام و درک است، نه برچسب زدن و ترساندن.
ما به عنوان رسانهای که صدای مردم افغانستان و مهاجرین هستیم، باور داریم که هیچ انسانی نباید قربانی بازیهای سیاسی و امنیتی شود. در روزهایی که منطقه به آشوب کشیده شده و دلها پر از نگرانی است، بهتر است دست در دست هم دهیم و به جای نفرتپراکنی، پل همدلی و تفاهم بسازیم.
مهاجر افغان نه تهدید است، نه عامل بیثباتی؛ او همسایه، همکار، دوست و عضوی از جامعهای بزرگ است که حق دارد با عزت، امنیت و امید زندگی کند.
Leave feedback about this