افغانستان امروز بیش از هر زمان دیگری در شبکهای از نفوذ و بازیهای پیچیده منطقهای گرفتار است. به ظاهر، روابط پاکستان و طالبان گاه پرتنش و متناقض به نظر میرسد، اما پشت پرده، یک همکاری استراتژیک جریان دارد؛ همکاریای که نه بر اساس اعتماد، بلکه بر پایه مصالح کوتاهمدت شکل گرفته است. هر حرکت طالبان در داخل افغانستان، چه سیاسی و چه اقتصادی، تحت تأثیر این تعامل پیچیده قرار دارد.
پاکستان با تاریخچه طولانی نفوذ در سیاست افغانستان، همچنان سعی میکند سرنوشت کشور همسایه را کنترل کند. این نفوذ تنها محدود به مرزها و تحرکات نظامی نیست؛ بلکه شامل سیاست داخلی طالبان، مدیریت منابع و چرخشهای سیاسی در کابل میشود. رهبران پاکستان میدانند که کنترل نسبی بر طالبان به معنای داشتن اهرم فشار در مذاکرات منطقهای و حتی بینالمللی است.
با این حال، طالبان نیز هرگز کاملاً در اختیار اسلامآباد نبودهاند. اختلافات داخلی، رقابتهای جناحی و گاه مواضع مستقل رهبران طالبان نشان میدهد که این گروه گاهی تصمیماتی بر اساس منافع ملی افغانستان اتخاذ میکند. این پیچیدگی، روابط دو طرف را به ترکیبی از رقابت و همکاری تبدیل کرده است؛ رقابتی که برای مردم عادی، اغلب نامرئی است، اما اثراتش روزانه احساس میشود.
یکی از زوایای کمتر دیدهشده این است که طالبان سعی میکنند چهرهای مستقل و مشروع در سطح داخلی و منطقهای حفظ کنند. کنترل اقتصاد، مدیریت منابع مرزی و تلاش برای تثبیت قدرت سیاسی در کابل، نشان میدهد که این گروه هرگز کاملاً به دست پاکستان اداره نمیشود؛ بلکه یک بازی پیچیده مصالحه و نفوذ جریان دارد.
پیامد اصلی این روابط برای مردم افغانستان، تلخ و مستقیم است. در حالی که طالبان و پاکستان بازیهای خود را ادامه میدهند، مردم کابل، هرات، قندهار و سایر نقاط کشور بیشترین هزینه را میپردازند. کاهش دسترسی به خدمات عمومی، محدودیتهای اجتماعی و اقتصادی و بیثباتی امنیتی، همه نشان میدهند که منافع خارجی بر رفاه شهروندان ارجحیت دارد.
ابعاد اقتصادی این نفوذ نیز قابل توجه است. جریان منابع، کنترل مرزها و تأثیر بر تجارت رسمی و غیررسمی، باعث شده طالبان و پاکستان در چرخهای متقابل قرار گیرند. هر تغییر کوچک در سیاستهای پاکستان، میتواند اثرات گستردهای بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی افغانستان داشته باشد و زندگی روزمره مردم را تحت تأثیر قرار دهد.
واقعیت تلخ این است که شفافیت و اطلاعرسانی در این رابطه اندک است. مردم افغانستان نه تنها از مذاکرات و تصمیمات پشت پرده آگاه نیستند، بلکه اغلب قربانی تصمیماتی میشوند که از خارج کشور و بدون مشورت با آنها گرفته میشود. این موضوع باعث افزایش بیاعتمادی و نگرانی عمومی شده و تصویری مبهم از آینده ارائه میدهد.
اروپا و سایر بازیگران منطقهای همواره تحرکات پاکستان و طالبان را زیر نظر دارند، اما نتیجه ملموس برای مردم افغانستان اغلب محدود است. کمکها و مذاکرات بینالمللی گاهی تنها برای تثبیت جایگاه بازیگران کلان است و نه بهبود شرایط زندگی شهروندان.
در نهایت، سایههای کابل امروز نشان میدهد که افغانستان نه تنها یک صحنه داخلی، بلکه میدانی استراتژیک برای بازیگران منطقهای و گروههای مسلح است. طالبان و پاکستان هر دو از این صحنه بهره میبرند، اما بازنده اصلی، مردم عادی و نسلهای آینده افغانستان هستند. روابط طالبان و پاکستان، اگرچه گاه پرتنش به نظر میرسد، در عمل شبکهای از مصالحه و همکاری پشت پرده است که آینده کشور را شکل میدهد و بر سرنوشت میلیونها افغان سایه میاندازد.
افغانستان در این بازی، همچنان در حالت انتظار و ریسک باقی مانده است. بدون شفافیت، مشارکت واقعی مردم و تصمیمات مستقل ملی، مسیر کشور پر از بحران و پیچیدگی خواهد بود. سایههای کابل تنها یادآور این واقعیت تلخ هستند: بازیگران کلان تصمیم میگیرند، اما بازنده اصلی، مردم افغانستاناند.
Leave feedback about this