نویسنده : مهدی ثاقب
جنگ ایران و اسرائیل وارد مرحله تازه ای از بحران در منطقه شده است، حمله طرفین درگیر بر تاسیسات و اهداف نظامی و اقتصادی تاثییر ویرانگری برای هر دو کشور به جای مانده است. طبعا سخت است که با توجه به پیچیده گی اوضاع پیشبینی شود کدام کشور برگ برنده بیشتری خواهد داشت اما با به میان امدن بازیگران منطقه ای و جهانی در این جنگ معادله تغییر نموده و فرایند رو به رشد بحران و آتش افروزی افزایش پیدا خواهد کرد.
تنش ایران و اسرائیل پس از پیروزی انقلاب ایران در سال 1357 شروع و تا اکنون ادامه دارد، این تنش از سوی ایران بعنوان دفاع از قدس و مردم فلسطین شروع شد و بارها شعار اسرائیل غاصب، سرزمین های اشغالی و محو اسرائیل از روی زمین را در صدر برنامه های انقلابی خود قرار داده است. این تنش باعث شد که در طول چهار دهه گذشته دستگاه های جاسوسی طرفین فعال و جنگ های نیابتی در لبنان، غزه، سوریه و فلسطین شکل گیرد که در سال گذشته ما شاهد از میان رفتن قوت نیروهای نیابتی ایران توسط اسرائیل و کشتار و ویرانی این کشور در مناطق مختلف غزه و فلسطین بوده ایم.
با اینحال جنگ از سوی اسرائیل در چند روز گذشته با ترور چهره های مطرح نظامی ایران شروع شد، این جنگ طبعا با پاسخ کوبنده تری از سوی ایران مواجه شد؛ در این جنگ موشکی که دو طرف بر سر آسمان های دو کشور به درگیری پرداختند سبب اسیب های جدی و تهدابی به زیر ساخت ها و منابع نظامی و اقتصادی شدند.
اسرائیل و ایران قبلا در جنگ های سرد و نیابتی (proxy war) خود در بخش های جنگ سایبری، جنگ امنیتی و جنگ نیابتی مصروف بودند و اکنون وارد مرحله تازه ای شدند که بصورت مستقیم رو در روی یکدیگر قرار گرفتند، اسرائیل چند هدف مشخص نظامی و سیاسی دارد؛ اهداف نظامی اسرائیل حمله بر مراکز هسته ای ایران از جمله: نطنز که تأسیسات غنیسازی اورانیوم را در خود دارد؛ اراککه راکتور آب سنگین در آن قرار دارد و فردو که سایت غنیسازی زیرزمینی که بصورت اساسی و مهم وجود دارد. همچنان اسرائیل تلاش دارد تا حملات خود را بر سایتهای ساخت و نگهداری موشکهای بالستیک در مناطق مختلف ایران (از جمله مناطق نزدیک به مرز عراق و سوریه)، مراکز پرتاب و سامانههای کنترل موشکی، پایگاههای نظامی و لجستیکی سپاه پاسداران، مراکز فرماندهی و کنترل سپاه قدس، نیروی برونمرزی ایران، انبارهای سلاح و انبارهای مواد انفجاری، تأسیسات زیرساختی حیاتی، میدان های هوایی و پایگاههای هوایی کلیدی، مراکز ارتباطات و اطلاعات برای ایجاد اختلال در قوماندانی و کنترول، خطوط انتقال انرژی و پالایشگاهها متمرکز کند که تا فعلا به بیشتر این تاسیسات حملات موشکی خود را انجام داده است، باید اضافه کرد که در بخش های مهمی همچون فردو از توان نظامی اسرائیل بالاست و نیازمند همکاری نظامی امریکا در قسمت حمله به برخی از تاسیسات هسته ای ایران از جمله فردو است.
اما ایران تا اکنون اهدافش بیشتر پایگاههای نظامی و تجهیزات ضد موشکی اسرائیل (مثل تجهیزات موشکی Iron Dome, David’s Sling) است. همچنان ایران تلاش دارد تا پایگاههای موشکی و مراکز ذخیره سلاح، میدان های هوایی و بنادر مهم برای جلوگیری از جابهجایی سریع نیرو و تجهیزات، شبکه برق، ارتباطات و اینترنت برای ایجاد اختلال روانی و لجستیکی ، مراکز صنعتی حیاتی مثل پالایشگاهها و کارخانههای تسلیحاتی مورد حمله قرار دهد که تا فعلا توانسته است به بسیاری از این اهداف نظامی خود برسد. طبعا اسرائیل پس از جنگ وضعیت شکننده تری نسبت به گذشته خواهد داشت و تبعات ویرانی ان تا سالهای بعد در اسرائیل خواهد ماند که در ادامه به تفصیل در مورد ان خواهیم نگاشت.
موضوع مهمی که لازم است به آن اشاره کنم تقابل نظامی دو کشور، پیامدها و عواقب پساجنگ است که طبیعتا این بحران را به ماهها و یا حتی بیشتر از آن ادامه دارتر میسازد. دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا گفته بود تصمیم خود را در مورد جنگ با ایران پس از دو هفته اعلام میکند. این موضوع میتواند تحلیل های متفاوتی از چند منظر داخلی و بعد خارجی امریکا در پی داشته باشد. روحیه عمومی در امریکا معمولا این است که دولت جدید امریکا خود را مصروف یک جنگ تازه در خاورمیانه نکند، بیشتر امریکایی ها نمیخواهند عساکرشان در کشورهای دیگر کشته شوند، این نگرش و مخالفت با جنگ در امریکا یک واقعیتی است که احزاب امریکایی و مخصوصا دموکرات ها بر آن مصر هستند اما جریاناتی در حزب جمهوریخواه وجود دارد که حیات و اقتدار سیاسی امریکا را در جنگ پیش رو میبینند؛ آنها در همکاری با سرمایه داران یهودی و هماهنگ با حکومت اسرائیل میخواهند در جنگ فرسایشی در کنار اسرائیل قرار بگیرند؛ بدون تردید تمام این تصامیم نیازمند مشروعیت تصمیم گیری کانگرس امریکا در این مورد است؛ اینکه امریکا چگونه میتواند از پازل های بازی جنگ درست استفاده کند بستگی به تصمیم نهایی و جمعی در خود ایالات متحده دارد. با آنهم سه کشور اروپایی فرانسته، انگلیس و المان در مذاکراتی که با وزیرخارجه ایران در مورد بحران بوجود آمده داشته اند؛ خروجی تمام این مباحث را به امریکا واگذار کرده اند که در نتیجه امریکا با حمله بر تاسیسات هسته ای ایران عملا وارد جنگ شد.
اگر بخواهیم این بحران در سطوح جداگانه به بررسی بگیریم لازم است به موضوعات مختلف ذیل اشاره داشته باشیم:
1- نمودار جنگ و اهداف استراتیژیکی و نتایج آن.
2- خطرات احتمالی جنگ هسته ای و به به میدان آمدن بازیگران قدرت جهانی در این بحران.
3- نقش همسایه گان به ویژه افغانستان و عراق و احتمال خطر برای ایران از سوی این دو کشور.
4-، طبعات گسترده به همسایه گان و مخصوصا افغانستان و راهبرد استراتیژیکی طالبان در بحران فوق الذکر-
5- تنش داخلی، اشوب ها و نگاه تجزیه طلبانه در پسا مداخلات جنگی اسرائیل و امریکا.
6- پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی برخواسته از این جنگ.
7- هدف بعدی کجاست؛ نگاهی متفاوت بر جنگ فرسایشی پس از این در منطقه.
در ادامه بصورت جداگانه به بررسی عوامل فوق میپردازیم تا بتوانیم نگاه ریزبینانه تری به شرایط موجود داشته باشیم:
(ادامه دارد)
Leave feedback about this