نشست امروز شورای امنیت سازمان ملل درباره افغانستان، بار دیگر اهمیت درک دقیق و همهجانبه از وضعیت پیچیده این کشور را به جهانیان یادآوری کرد. در حالی که این نشستها به عنوان یکی از معدود بسترهای رسمی جهانی برای بررسی وضعیت افغانستان شناخته میشوند و میتوانند مسیر سیاستگذاریهای بینالمللی را تعیین کنند، یک سوال اساسی همچنان به قوت خود باقی است: آیا تعامل با طالبان بدون حضور و نمایندگی واقعی مردم افغانستان ممکن است؟ به ویژه، آیا روند دوحه که بر پایه گفتوگوهای دربسته بین قدرتها و طالبان شکل گرفته، میتواند بدون در نظر گرفتن صدای واقعی جامعه مدنی و زنان و جوانان افغان، به نتیجهای پایدار و عادلانه برسد؟
شورای امنیت در این نشست به بررسی وضعیت سیاسی، حقوق بشری و کمکهای بشردوستانه پرداخت. نمایندگان کلیدی سازمان ملل مانند روزا اوتونبایوا (نماینده ویژه دبیرکل)، جویس مسویا (معاون دبیرکل در امور بشردوستانه) و سیما سمی بحوث (مدیر اجرایی نهاد زنان سازمان ملل) گزارشی از واقعیتهای میدانی و ضرورتهای فوری ارائه کردند. تمرکز اصلی بر حقوق زنان و دختران، افزایش محدودیتها و تبعیضهای طالبان و پیامدهای انسانی گسترده بود.
اما نکته مهم این است که علیرغم حضور پررنگ نهادهای سازمان ملل، صدای واقعی مردم افغانستان—که مهمترین ذینفعان این مذاکرات هستند—در این نشستها بازتاب چندانی ندارد. نهادهای مدنی و جامعه فعال افغانستان عمدتاً در قالب پروژههای تعریفشده توسط UNAMA و سازمانهای بینالمللی حضور دارند، نه به عنوان نمایندگان واقعی مردم. این موضوع به نوعی شکاف جدی بین بدنه رسمی مذاکرات و واقعیتهای زمینی افغانستان ایجاد کرده است.
روند دوحه که هدفش به رسمیت شناختن طالبان و گشودن مسیر تعامل سیاسی بینالمللی بود، در اصل یک پروژه سیاسی است که بیشتر بر مناسبات بینالمللی و مصالح قدرتهای بزرگ متمرکز شده است تا نمایندگی واقعی مردم افغانستان. علیرغم وعدهها و قطعنامههای متعدد، هیچ سازوکار مؤثری برای تضمین حضور فعال زنان، جوانان و گروههای اقلیت در این فرآیند تعبیه نشده است.
این نقیصه، معضلات متعددی را در پی داشته است:
- تصمیمگیریها بدون پشتوانه واقعی مردمی، مشروعیت درونی طالبان را تقویت کرده اما به اعتماد جامعه افغانستان لطمه زده است.
- محدودیتهای روزافزون بر آزادیهای فردی، بهویژه حقوق زنان و رسانهها، نشانهای از نادیده گرفتن انتظارات و حقوق اساسی مردم است.
- نهادهای مدنی افغان که به عنوان واسطههای میان مردم و نهادهای بینالمللی عمل میکنند، عمدتاً به پروژههای موقت محدود شدهاند و صدای مستقل و انتقادی از آنها شنیده نمیشود.
تعامل سیاسی بدون مشارکت واقعی مردم، در درازمدت به بنبست مشروعیت میانجامد. جامعه افغانستان که روزگاری یکی از پویاترین اجتماعات مدنی منطقه بود، اینک در انزوای سیاسی و فرهنگی به سر میبرد. این انزوای سیاسی نه تنها باعث تضعیف فرصتهای صلح و ثبات میشود، بلکه میتواند زمینه را برای گسترش گروههای افراطی، افزایش بحرانهای انسانی و موج جدید مهاجرت فراهم آورد.
از سوی دیگر، فقدان نمایندگی مؤثر زنان و جوانان، که بخش اعظم جمعیت افغانستان را تشکیل میدهند، به معنای نادیده گرفتن نیمی از پتانسیل انسانی و اجتماعی کشور است. این امر چالشهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را دوچندان میکند و افق توسعه پایدار را تاریک میسازد.
ضرورت بازاندیشی و اصلاح در سیاستهای جهانی
نشست امروز شورای امنیت باید آغازی باشد بر بازنگری جدی در رویکردهای جهانی نسبت به افغانستان. برای تحقق صلح و ثبات پایدار، چند راهکار کلیدی باید مد نظر قرار گیرد:
- تضمین مشارکت واقعی مردم: باید سازوکارهای مشخص و قابل رصد برای مشارکت مستقیم زنان، جوانان و گروههای مدنی مستقل در مذاکرات و تصمیمگیریها فراهم شود. مشارکت محدود به پروژههای کوتاهمدت و نهادهای وابسته نمیتواند پاسخگوی نیازهای واقعی باشد.
- تقویت نقش UNAMA به عنوان مجری پاسخگو: UNAMA نه فقط به عنوان ناظر، بلکه به عنوان نهاد اجرایی وظیفه داشته باشد که حقوق بشر را به صورت عملیاتی پیگیری و تضمین کند و صدای جامعه مدنی را به شورای امنیت منتقل نماید.
- شفافیت و پاسخگویی در روند مذاکرات: باید نشستها و فرآیندها به دور از انحصار دربسته، با امکان رصد و مشارکت نهادهای مردمی برگزار شود تا مانع سوءاستفادههای سیاسی و تحریف واقعیات گردد.
در نتیجه تعامل بدون حضور واقعی مردم افغانستان، راه به جایی نمیبرد و تنها به تشدید بحران مشروعیت طالبان و نادیده گرفتن حقوق اساسی مردم منجر خواهد شد. شورای امنیت و جامعه جهانی در نشستهای آینده باید فراتر از مناسبات سیاسی و استراتژیک حرکت کنند و به مردم افغانستان به عنوان صاحبان اصلی سرنوشت خود احترام بگذارند. تنها در این صورت است که میتوان به آیندهای امن، پایدار و عادلانه در این کشور امیدوار بود.
Leave feedback about this