کاهش یا قطع کمکهای خارجی به افغانستان، بهویژه در بخش صحی، در ظاهر اقدامی برای فشار بر طالبان است، اما در عمل، این تصمیم اکنون به تهدیدی برای حیات هزاران کودک و زن بیگناه بدل شده است. در پشت منطق سیاسی تحریم و توقف کمکها، یک واقعیت بیرحم پنهان است: فروپاشی سیستم بهداشت عمومی، که پیشتر به کمکهای خارجی زنده مانده بود. سیاست، بار دیگر جان میگیرد؛ اینبار در شفاخانههای ننگرهار، هرات و کابل.
✅ پایان کمک، آغاز بحران انسانی
بهگزارش CNN، تنها در یکی از بیمارستانهای ننگرهار، مرگ کودکان به دلیل کمبود دارو، غذا و پزشک افزایش یافته و مرگ یک کودک یکساله، به نماد سقوط سیستم صحی پس از قطع کمکهای امریکا بدل شده است. آمریکا در گذشته نهتنها هزینه خدمات صحی، بلکه معاش داکتران را نیز تأمین میکرد. حالا، خانوادههایی که توانایی خرید دوا ندارند، فرزندانشان را به حال مرگ میسپارند.
سؤال بنیادین اینجاست: تحریم طالبان چرا به مجازات جمعی مردم تبدیل شده است؟
قطع کمک ۱.۷ میلیارد دالری امریکا به افغانستان، نهتنها بخش صحی، بلکه آموزش، توانمندسازی زنان و پروژههای زیربنایی را فلج کرده است. در منطق تحریمی غرب، کمکها باید صرفاً به طالبان آسیب برساند. اما طالبان منبع قدرتشان را از مردم نمیگیرند، بلکه از انحصار سلاح و سرکوب تغذیه میکنند.
در نتیجه، مردماند که بهای بازیهای ژئوپولیتیک را میپردازند. این سیاست نه طالبان را ضعیف کرده، نه باعث تغییر در رفتار آنان شده، بلکه تنها وضعیت فاجعهبار اجتماعی را تشدید کرده است.
همانطور که در گزارش آمده، زنان بیش از دیگران از این وضعیت آسیب دیدهاند. وقتی سیستم صحی سقوط کند، پیامد آن برای زنان باردار، مادران و کودکان چند برابر فاجعهبار است. تولدهای ناایمن، سقطهای ناشی از نبود دوا، و سوءتغذیه در میان نوزادان به بحران خاموشی بدل شده که در آمارهای سیاسی دیده نمیشود، اما در کف بیمارستانها فریاد میزند.
سازمانهای امدادی مثل سازمان ملل و WHO، علیرغم هشدارهای مکرر، نتوانستهاند جریان پایدار کمکهای حیاتی را حفظ کنند. بخشی از این ناتوانی به دلیل محدودیتهای مالی است، اما بخش دیگر آن، ناشی از عدم استقلال کافی در اجرای برنامههاست. بسیاری از نهادهای بینالمللی در سکوت و بیعملی، به تماشاچی فروپاشی بدل شدهاند.
قطع کمکهای بینالمللی به افغانستان، به جای فشار بر طالبان، بیشتر به مردم عادی و بهویژه گروههای آسیبپذیر مانند کودکان و زنان باردار آسیب زده است. نظام صحی افغانستان که پیشتر تا حدی با حمایت مالی خارجی دوام آورده بود، اکنون در آستانه فروپاشی قرار دارد و این موضوع جان هزاران انسان بیگناه را به خطر انداخته است. کاهش کمکها باعث شده تا خانوادهها مجبور شوند هزینههای دارو و درمان را خود بر عهده بگیرند، امری که برای بسیاری از آنها غیرممکن است و نتیجهاش مرگ خاموش کودکان و زنان در سکوت خبری است.
فشارهای بینالمللی که بهصورت کور و بدون سازوکارهای نظارتی دقیق اعمال میشوند، میتوانند به شکلگیری یک نسلکشی تدریجی در افغانستان منجر شوند؛ نسلی که فرصت رشد و زندگی شرافتمندانه را از دست میدهد. در این میان، عدم شفافیت طالبان و نگرانیها درباره مشروعیت این رژیم نباید بهانهای برای قربانی کردن مردم عادی شود. جامعه جهانی باید راهکارهای دقیقتر، هدفمندتر و انسانمحورانهتری را دنبال کند که هم به حفظ حقوق انسانی افغانها کمک کند و هم امکان فشار سیاسی بر طالبان را فراهم آورد.
در نهایت، حذف کمکها بدون ایجاد جایگزینهای مؤثر، تنها به سقوط سیستمهای حیاتی کشور دامن میزند و آینده افغانستان را تاریکتر میکند. حفظ زندگی و سلامت مردم باید اولویت اصلی هر سیاست خارجی باشد، نه بازیهای سیاسی که به قیمت جان بیگناهان تمام میشود.
در نتیجه جامعه جهانی باید میان تحریم طالبان و مجازات مردم تمایز قائل شود. نظام صحی نباید به اهرم فشار سیاسی بدل شود، زیرا هر تخت خالی، هر دوا نایاب، و هر مادری که فرزندش را از دست میدهد، یک شکست اخلاقی برای همهی ماست.
اگر سیاست در خدمت انسان نیست، آن سیاست باید بازنگری شود.
Leave feedback about this