آگست 4, 2025
خبرگزاری آگاه؛ روایت دقیق، تحلیل عمیق؛ رسانه بیداری و برابری
خبرگزاری آگاه دیدگاه

نفرت‌پراکنی سیاسی علیه سادات افغانستان: تحلیل جامعه‌شناختی گفتمان بعضی از پیروان مکتب نصری عبدالعلی مزاری

تحلیل جامعه‌شناختی گفتمان بعضی از پیروان مکتب نصری عبدالعلی مزاری
نویسنده : سید عبدالفتاح درویش
این مقاله به بررسی پدیده نفرت‌پراکنی بخشی از پیروان مکتب نصری در جامعه هزاره علیه سادات افغانستان می‌پردازد. با تمرکز بر گفتمان عبدالعلی مزاری و حزب وحدت اسلامی افغانستان در دهه‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ خورشیدی، مقاله تلاش می‌کند ریشه‌های هویتی، سیاسی و ایدئولوژیک این تضادها را تحلیل کند. همچنین نقش خودمحورانه و قوم‌گرایانه‌ای که مزاری در بازتعریف جایگاه اجتماعی سادات ایفا کرد، برجسته شده است. مقاله با ارائه راهکارهایی برای بازسازی انسجام مذهبی، هویتی و مدنی، به یک مسیر صلح‌گرایانه برای آینده مشترک شیعیان افغانستان می‌پردازد.
مقدمه
جامعه شیعه افغانستان از تنوع قومی و تاریخی بالایی برخوردار است. یکی از گروه‌های اصلی این جامعه، سادات‌اند که با جایگاه دینی و تاریخی ممتاز در فرهنگ اسلامی شناخته می‌شوند. با این‌حال، در برخی برهه‌های تاریخی، به‌ویژه در دوره شکل‌گیری حزب وحدت اسلامی به رهبری عبدالعلی مزاری، تنش‌هایی میان برخی جریان‌های سیاسی هزاره و سادات ایجاد شد. این تنش‌ها گاه به نفرت‌پراکنی، حذف نمادین، تحقیر روانی و حتی حذف فیزیکی منجر شده است.
پیش‌زمینه تاریخی: سادات و جامعه هزاره پیش از دهه ۱۳۶۰
تا پیش از دهه ۱۳۶۰، روابط اجتماعی میان سادات و هزاره‌ها در بسیاری از مناطق مانند بامیان، دایکندی، ارزگان، و غزنی مبتنی بر احترام متقابل، نقش دینی سادات، و مشارکت اجتماعی بوده است. سادات به عنوان رهبران دینی، داوران قومی، و مربیان مذهبی در میان جوامع هزاره حضوری فعال داشتند.
اما با قدرت‌گیری احزاب شیعه در دوران جهاد، و به‌ویژه پس از اتحاد گروه‌های شیعه در قالب حزب وحدت اسلامی، برخی از گفتمان‌ها و رویکردهای نوظهور باعث شکاف در این همزیستی تاریخی شدند.
عبدالعلی مزاری، حزب وحدت و گفتمان قومی‌سازی مذهب
1. تمرکزگرایی قومی و حذف رقیب مذهبی
عبدالعلی مزاری با تأسیس حزب وحدت در اوایل دهه ۱۳۷۰، تلاش کرد تا هویت هزاره‌گی را به‌عنوان بنیان وحدت سیاسی و مذهبی شیعیان افغانستان تثبیت کند. اما این گفتمان، با نوعی قوم‌محوری شیعه همراه شد. در این ساختار فکری، سادات که از نظر قومی با هزاره‌ها یکسان نبودند، عملاً در حاشیه قرار گرفتند.
2. بی‌اعتنایی به جایگاه تاریخی ـ مذهبی سادات
در بسیاری از متون، سخنرانی‌ها، و رفتارهای سیاسی جریان نصری، جایگاه تاریخی، دینی و اجتماعی سادات نادیده گرفته شد. برخی چهره‌های میدانی حزب وحدت سادات را متهم به «اشراف‌گرایی دینی»، «جدایی‌طلبی»، یا حتی «ارتباط با دشمن» می‌کردند. این‌گونه ادبیات، مقدمه‌ای شد برای برخوردهای سخت‌تر در میدان.
نمونه‌هایی از نفرت‌پراکنی میدانی
• قتل و آزار سادات در دایکندی (دهه ۱۳۷۰): شواهدی وجود دارد که در جریان جنگ‌های داخلی مناطق مرکزی، برخی فرماندهان حزب وحدت با رویکردی تبعیض‌آمیز با سادات برخورد کرده‌اند، خانه‌هایشان را مصادره، یا آنان را به جاسوسی متهم کرده‌اند.
• حذف سادات از ساختار حزب وحدت: با وجود سهم فرهنگی و دینی سادات، حزب وحدت در ساختار تشکیلاتی خود برای آنان جایگاهی قابل توجه قائل نبود. در برخی موارد، ورود سادات به سطوح بالا با مقاومت روبه‌رو بود.
• تحقیرهای زبانی و نمادین: اصطلاحاتی چون «بی‌قوم»، «بی‌ریشه»، یا نسبت دادن سادات به «حکومت‌های ظالم» بخشی از گفتارهای رایج میان پیروان رادیکال نصری شد.
نقش خودمحوری در سیاست‌های مزاری
مزاری، با تمرکز بر هویت قومی هزاره‌گی و تلاش برای بازتعریف سیاست شیعه در افغانستان، عملاً میدان را بر گروه‌های غیرهزاره در جامعه شیعه تنگ کرد. در این گفتمان، نه روحانیون سنتی جایگاه داشتند، نه سادات، نه تاجیک‌های شیعه، نه حتی اقلیت‌های شیعه غیرهزاره. این سیاست، اگرچه در کوتاه‌مدت به انسجام موقت انجامید، اما در بلندمدت باعث شکاف داخلی، حذف نیروهای توانمند و ایجاد عقده‌های تاریخی شد.
تحلیل جامعه‌شناسی نفرت‌پراکنی علیه سادات
• پدیده «دیگری‌سازی درون‌دینی»: سادات، با وجود اشتراک مذهبی با هزاره‌ها، به‌عنوان «دیگریِ درون‌دینی» تعریف شدند. این پدیده مشابه فرایندهایی است که در تاریخ تشیع در عراق یا لبنان نیز دیده شده است.
• نفرت‌پراکنی برای تثبیت گفتمان قوم‌محور: یکی از ابزارهای اصلی تثبیت گفتمان‌های قوم‌محور، تعریف دشمن یا رقیب است. در این مسیر، سادات قربانی ساختار قدرتی شدند که وحدت را تنها در انحصار یک قوم می‌دید.
• تحقیر به‌مثابه ابزار سلطه روانی: تحقیرهای زبانی و نمادین، نوعی «خشونت نرم» است که از طریق روان انسان را فرسوده و دچار خودبیگانگی می‌کند. این خشونت علیه سادات در برخی مناطق به‌طور نظام‌مند اعمال شده است.
پیشنهادهایی برای ترمیم و انسجام اجتماعی
۱. بازخوانی انتقادی گفتمان مزاری و جریان نصری
جامعه هزاره، به‌ویژه نخبگان فرهنگی، باید بدون تعصب، گفتمان سیاسی و عملکرد تاریخی مزاری را بازخوانی کنند. اسطوره‌سازی از افراد و احزاب، مانعی برای مصالحه و انسجام اجتماعی است.
۲. گفت‌وگوی هویتی میان نخبگان سادات و هزاره
نخبگان سادات و هزاره باید در فضای علمی و مدنی، گفت‌وگویی را آغاز کنند که هدف آن رفع سوءتفاهم‌های تاریخی، احیای مشترکات مذهبی، و ترمیم رابطه اعتماد باشد.
۳. ثبت و مستندسازی تاریخ سادات
سادات باید تاریخ خود را به صورت علمی، مستند و منظم تدوین کنند تا در برابر تحریف و حذف فرهنگی مقاومت نمایند.
۴. ایجاد ائتلاف‌های فرامذهبی ـ مدنی در افغانستان
به جای وابستگی به احزاب قومی، سادات و دیگر گروه‌های مذهبی می‌توانند در قالب سازمان‌های جامعه مدنی، اتحادیه‌های فرهنگی، و تشکل‌های علمی مشارکت وسیع‌تری در ساختار اجتماعی کشور داشته باشند.
نتیجه‌گیری
نفرت‌پراکنی علیه سادات در بخشی از گفتمان نصری، نه‌تنها خلاف اصول اسلامی، بلکه ضربه‌ای به وحدت شیعه در افغانستان بوده است. عبدالعلی مزاری، اگرچه در برخی زمینه‌ها تلاش برای وحدت را پیش برد، اما با نادیده گرفتن سادات و حذف جایگاه دینی ـ تاریخی آنان، به اختلافات دامن زد. آینده شیعیان افغانستان در گروی عبور از گفتمان‌های انحصاری، بازسازی اعتماد اجتماعی، و احیای مشارکت برابر همه اقشار مذهبی و قومی است.
منابع و مآخذ
1. حبیبی، عبدالحی. افغانستان در مسیر تاریخ. تهران، ۱۳۵۲.
2. فاضلی، محمد. جامعه‌شناسی قدرت و خشونت. تهران: نی، ۱۳۹۹.
3. مصاحبه‌های شفاهی با سادات مناطق بامیان، ورس، و کابل، ۱۳۹۸–۱۴۰۲.
4. اسناد داخلی حزب وحدت اسلامی (منتشرنشده)، نسخه‌های محفوظ در آرشیو دیجیتال پژوهشگران افغان.
5. امینی، احمد. «تحلیل گفتمان سیاسی شیعه در افغانستان»، فصلنامه اندیشه معاصر، شماره ۳۱، ۱۴۰۰

Leave feedback about this

  • Quality
  • Price
  • Service

PROS

+
Add Field

CONS

+
Add Field
Choose Image
Choose Video