نویسنده : سید حسن موسوی
پروفیسور عبیدالله صالحی، استاد سابق دانشگاه کابل و دارنده دکترای تخصصی از یکی از معتبرترین دانشگاههای مالزی، که بیش از یک دهه به تربیت نسلهای جوان و ارتقای سطح علمی کشور خدمت کرده بود، اینک به ناچار به فروش تربوز روی آورده است. این واقعیت نه تنها تراژدی فردی او، بلکه نمادی روشن از وضعیت وخیم نخبگان علمی و فرهنگی افغانستان پس از به قدرت رسیدن طالبان است.
از زمان تسلط طالبان در اوت ۲۰۲۱، هزاران استاد و عضو هیئت علمی دانشگاهها از کار برکنار شدهاند. گزارشهای متعدد از جمله سازمانهای حقوق بشری و رسانههای مستقل نشان میدهند که بیش از ۷۰٪ استادان دانشگاه کابل و سایر دانشگاههای معتبر کشور به دلایل سیاسی، مذهبی یا جنسیتی از تدریس محروم شدهاند. بسیاری از این افراد مجبور به مهاجرت به کشورهای همسایه و فراتر از آن شدهاند.
در کنار اخراج گسترده استادان، طالبان با وضع مقررات سختگیرانه آموزشی به خصوص علیه زنان، مدارس دخترانه و دانشگاهها را در بسیاری مناطق تعطیل یا محدود کردهاند. براساس گزارش یونیسف و سازمان ملل، بیش از ۵ میلیون دختر افغان از تحصیل محروم شدهاند و دسترسی زنان به آموزش عالی به شدت کاهش یافته است. این سیاستها باعث شده که بخش عمدهای از نخبگان زن افغانستان که پیشتر سهم قابل توجهی در آموزش و پرورش کشور داشتند، از عرصه علمی کنار گذاشته شوند.
این موج سرکوب و محدودیت علمی ضربهای جبرانناپذیر به ساختار علمی و فرهنگی افغانستان وارد کرده است. نخبگان تحصیلکرده که پیش از این نقش مهمی در توسعه آموزش، بهداشت و تحقیقات علمی داشتند، به دلایل امنیتی یا سیاسی یا مهاجرت کردهاند یا مسیر حرفهای خود را تغییر دادهاند. پروفیسور صالحی که روزی در کسوت استاد و مربی جوانان فعالیت میکرد، اکنون مجبور به فروش تربوز شده است؛ نشانه بارز این سقوط.
علاوه بر ضرر علمی، این وضعیت تبعات اجتماعی و اقتصادی گستردهای دارد. کاهش کیفیت آموزش و تعطیلی موسسات علمی باعث میشود نسل جوان آیندهای مبهم و فاقد فرصتهای شغلی داشته باشد. اقتصاد کشور که به شدت به نیروی متخصص و دانشبنیان وابسته است، روزبهروز تضعیف میشود و چرخه فقر و عقبماندگی ادامه خواهد یافت.
ادبیات و سیاست طالبان بیشتر معطوف به حفظ کنترل قدرت و اجرای تفاسیر محدود از آموزههای مذهبی است تا توسعه علمی و فرهنگی. این رویکرد، که آموزش، حقوق زنان و آزادیهای مدنی را محدود کرده است، باعث شده که افغانستان از مسیر پیشرفت و مدرنیزاسیون دور شود. سرکوب نخبگان و ایجاد فضای ترس و ناامنی برای پژوهشگران و اساتید، پیامدهایی فراتر از تحصیل و دانشگاه دارد؛ این سیاستها آینده کل جامعه و اقتصاد افغانستان را به خطر انداختهاند.
تجربه پروفیسور عبیدالله صالحی، از دکترای مالزی تا فروش تربوز در کابل، نمایانگر بحران عمیق و فراگیر نخبگان علمی افغانستان است. این بحران ناشی از سیاستهای سرکوبگرانه و محدودکننده طالبان است که هرگونه صدای مستقل و مسیر پیشرفت را خفه میکند. بدون بازگشت به احترام به حقوق نخبگان، حمایت از آموزش و به خصوص بازگشایی مدارس و دانشگاهها برای زنان، آینده افغانستان با چالشهای عظیمی مواجه خواهد بود.
محدودیتها و اخراجهای گسترده اساتید و نخبگان علمی، محرومیت دختران و زنان از تحصیل، و همچنین بیتوجهی طالبان به توسعه سرمایههای انسانی، به معنای نابودی آینده روشن افغانستان است. تا زمانی که طالبان سیاستهای فعلی خود را تغییر ندهند، افغانستان نه تنها از نظر علمی بلکه از نظر اقتصادی و اجتماعی نیز در سراشیبی سقوط خواهد بود.
ماجرای پروفیسور عبیدالله صالحی فقط یک روایت شخصی نیست، بلکه آینهای تمامنما از سرنوشت هزاران نخبه، استاد، پزشک، نویسنده و متخصص افغانستان است که اکنون یا در تبعید به سر میبرند، یا در سکوت و فقر در زادگاهشان نفس میکشند. حکومت طالبان با حذف سیستماتیک نخبگان، نهتنها در حال فروپاشی نهادهای علمی و آموزشی است، بلکه اساس جامعهای پویا، خلاق و رو به آینده را نیز نابود میکند.
جامعهای که استاد دانشگاهاش تربوزفروش شود و دخترانش حق ورود به مکتب را نداشته باشند، نهتنها از چرخهی توسعه خارج میشود، بلکه تبدیل به مخزن نارضایتی، خشونت و ناامیدی خواهد شد. این وضعیت، در بلندمدت تهدیدی برای ثبات داخلی و حتی امنیت منطقهای خواهد بود.
نجات افغانستان بدون نجات نخبگان آن ممکن نیست. تا زمانی که حکومت به جای ترویج دانش، ترس میکارد و به جای توسعه، تنگنظری را گسترش میدهد، نهتنها استاد دانشگاه به تربوزفروشی روی میآورد، بلکه رؤیاهای میلیونها کودک نیز در سکوت دفن میشود. این نه فقط فاجعهای فردی، بلکه آغاز یک فروپاشی ملی است؛ اگر جهان، مردم افغانستان و حتی خود طالبان بهوقت آن را درک نکنند، آیندهای تاریک در انتظار ماست.
Leave feedback about this