نویسنده : سید حسن موسوی
چهار سال پیش، در ۲۴ اسد ۱۴۰۰، طالبان بار دیگر کنترل کابل و بخشهای عمده افغانستان را در دست گرفتند. برای رهبران این گروه، این روز «سالروز فتح» و نمادی از رهایی افغانستان از «اشغال خارجی» و بازگشت «نظام شرعی مقدس» بود. اما برای بخش بزرگی از مردم، یادآور فرار رئیسجمهور سابق، فروپاشی نظام جمهوری و آغاز محدودیتها و بحرانهای عمیق است و به همین دلیل آن را «روز سیاه» مینامند.
حکومت جمهوری پیش از سقوط، با همه ضعفها و ناکارآمدیها، با فساد گسترده، بیاعتمادی عمومی و تمرکز قدرت در حلقههای محدود روبهرو بود. قومگرایی و انحصار قدرت در برخی خانوادهها و گروهها باعث شده بود بسیاری از مناطق و اقوام از توسعه و عدالت محروم بمانند. سقوط کابل و فرار دولت، بخشهایی از این ناکارآمدی را آشکار کرد و زمینهای برای ظهور طالبان فراهم ساخت.
رهبر طالبان، هبتالله آخندزاده، در پیام چهارمین سالگرد قدرتگیری گروه، پایان دوره سرپرستی کابینه را اعلام کرد و از مقامها خواست دیگر از عنوان «سرپرست» استفاده نکنند. او نظام فعلی را مقدس خواند و اجرای قوانین شرعی و امنیت سرتاسری را برجسته کرد. اما این تصویر رسمی فاصله زیادی با واقعیت زندگی روزمره مردم دارد.
یکی از مهمترین پیامدهای چهار سال حاکمیت طالبان، محدودیتهای شدید علیه زنان و دختران است. مدارس بالاتر از صنف ششم و دانشگاهها همچنان به روی دختران بستهاند، کار کردن در بسیاری حوزهها برایشان ممنوع است و سفر بدون محرم محدودیت شدیدی بر آزادیهای فردی ایجاد کرده است. فعالان حقوق بشر این سیاستها را مصداق «آپارتاید جنسیتی» میدانند و هشدار میدهند که تبعیض گسترده علیه زنان نه تنها حقوق اولیه آنها را نقض میکند، بلکه کل ساختار اجتماعی و اقتصادی کشور را تحت تأثیر قرار میدهد.
وضعیت حقوق بشر و نظام قضایی افغانستان نیز بحرانی باقی مانده است. گزارشهای بینالمللی بارها به مجازاتهای بدنی مانند شلاق و اعدام اشاره کردهاند و فقدان نهادهای قضایی مستقل، امکان رسیدگی به تخلفات و حمایت از حقوق شهروندی را کاهش داده است. مردم در بسیاری موارد با سیستم قضایی غیرشفاف و سختگیر مواجهاند، و قوانین تحت کنترل طالبان با تعهدات بینالمللی کشورها تضاد دارد.
بحران اقتصادی نیز در سطحی نگرانکننده است. سازمانهای بینالمللی هشدار دادهاند که بیش از ۲۳ میلیون افغان به کمک بشردوستانه نیاز دارند. سخنگوی طالبان، ذبیحالله مجاهد، این آمار را «جعلی» خوانده و نقش سازمانهای بینالمللی را زیر سؤال برده است. کارشناسان بینالمللی اما میگویند بخشی از کمکها تحت کنترل طالبان منحرف میشود و مردم عادی با فقر گسترده، کمبود غذا، خدمات بهداشتی محدود و بیکاری روبهرو هستند.
جایگاه قومها در قدرت، چه در دوره جمهوری و چه در دوران طالبان، یکی از عوامل بیاعتمادی و نابرابری در جامعه بوده است. تمرکز منابع و فرصتها در دست گروهها یا اقوام خاص باعث شده عدالت و توزیع عادلانه خدمات به حاشیه رانده شود و همبستگی ملی تضعیف شود.
چهارمین سالگرد تسلط طالبان با جشنها و مراسمی محدود همراه بود. برخلاف سالهای گذشته که رژههای نظامی و نمایش تجهیزات ارتش پیشین برگزار میشد، امسال جشنها به تالار لویه جرگه و مکانهای داخلی محدود شد. این تغییر، نشانهای از محدودیتهای عملی طالبان در نمایش قدرت و کنترل بر وضعیت داخلی و خارجی است.
نمایش قدرت و پیامهای رسمی طالبان در مقابل محرومیت و محدودیتهای مردم، تصویری گویا از چهار سال حاکمیت آنها ارائه میدهد. از نگاه رهبران، افغانستان آزاد و تحت نظام شرعی است، اما برای اکثریت مردم، این چهار سال با کاهش آزادیها، محدودیتهای آموزشی و شغلی، افزایش خشونت و سرکوب پیوسته همراه بوده است. فساد، قومگرایی و بیاعتمادی تاریخی، حتی در حکومت جمهوری پیشین، هنوز با حاکمیت طالبان هم ادامه دارد و مشکل عدالت و توسعه را پیچیدهتر کرده است.
سالگرد چهار سالگی طالبان، فرصتی است برای تحلیل تضاد میان نمایش قدرت و واقعیت زندگی مردم. جشن «سالروز فتح» برای طالبان معنای پیروزی دارد، اما برای شهروندان افغان، روز سیاه و یادآور محدودیتها، فساد، تبعیض و مشکلات روزمره است. این تضاد، چالشی است که هم حکومت طالبان و هم جامعه جهانی باید با آن روبهرو شوند، چالشی که سرنوشت افغانستان و میلیونها شهروند آن را رقم میزند.
Leave feedback about this