نویسنده ک سید حسن موسوی
گزارش تازه یونیسف بار دیگر تصویری تلخ از واقعیت افغانستان امروز ترسیم میکند؛ کشوری که در نیمه نخست ۲۰۲۵، بیش از ۲۳ میلیون نفر آن به کمکهای بشردوستانه نیازمندند و نیمی از این جمعیت را کودکان تشکیل میدهند. این آمار صرفاً ارقام خشک نیست، بلکه روایت دردناک نسلی است که آیندهاش در آتش فقر، جنگ و استبداد میسوزد.
در ظاهر، طالبان با تبلیغاتشان تلاش میکنند افغانستان را «مستقل و آرام» نشان دهند، اما واقعیت چیزی جز فلاکت و بحران انسانی نیست. چگونه میتوان از استقلال سخن گفت وقتی ۱۲ میلیون کودک در کشوری که زیر سلطه طالبان است، برای زنده ماندن به کمکهای خارجی نیاز دارند؟ استقلال واقعی زمانی معنا دارد که مردم کشور خود را بسازند، نه وقتی بقای نسل آیندهشان به بستههای غذایی و دارویی نهادهای بینالمللی وابسته باشد.
از سوی دیگر، گزارش یونیسف نشان میدهد که موج بازگشت اجباری مهاجران افغان از ایران و پاکستان، باری سنگین بر دوش جامعهی ازپیش ویران افغانستان گذاشته است. طالبان که ادعای «حکومت اسلامی» دارند، هیچ برنامهای برای مدیریت این بحران ندارند. دهها هزار خانواده مهاجر، بدون سرپناه و منابع معیشتی، در افغانستانی بازمیگردند که مکاتب دخترانهاش بسته است، اقتصادش فروپاشیده و حکومتش بهجای خدمت به مردم، درگیر تحکیم انحصار قومی و ایدئولوژیک است.
نکته اساسی این است که ریشهی بحران امروز افغانستان، صرفاً فقر یا تحریمهای خارجی نیست، بلکه حاکمیت گروهی است که توانایی ادارهی کشور را ندارد و فقط با زور اسلحه و سرکوب دوام آورده است. طالبان نه تنها کمکی به بهبود وضعیت نمیکنند، بلکه با بستن دروازههای آموزش، محدود کردن آزادیها و حذف اقوام و جریانهای سیاسی دیگر، زمینهی فقر و وابستگی بیشتر را فراهم میکنند.
وقتی نسل کودکان افغانستان، که ستون آینده کشور است، با سوءتغذیه، بیماری و محرومیت بزرگ شود، نتیجه چیزی جز تداوم چرخه فقر، مهاجرت و خشونت نخواهد بود. امروز ۲۷۴ هزار کودک برای درمان سوءتغذیه پذیرش شدهاند، اما پرسش اصلی این است: چه کسی مسئول است که کار به اینجا کشیده شود؟ طالبان با چه رویی هنوز دم از «حاکمیت اسلامی» میزنند، در حالیکه ابتداییترین نیازهای انسانی شهروندان تأمین نمیشود؟
یونیسف و دیگر نهادهای بینالمللی هرچند تلاش میکنند بخشی از بحران را مدیریت کنند، اما بدون تغییر ساختار سیاسی و رهایی افغانستان از چنگال طالبان، هیچ کمکی پایدار نخواهد بود. کمکها میتوانند جان هزاران کودک را نجات دهند، اما نمیتوانند آیندهای روشن برای آنان بسازند. آینده زمانی ساخته میشود که آزادی، عدالت و مشارکت واقعی در کشور برقرار شود.
امروز، بحران انسانی افغانستان نهتنها محکومنامهای علیه وضعیت جاری، بلکه شهادتی بر ناتوانی و بیکفایتی طالبان است. آنچه در آمار یونیسف آمده، یک هشدار جدی است: اگر افغانستان همچنان در چنگال طالبان باقی بماند، نسل آیندهاش در همان لحظهای که باید شکوفا شود، از درون خاموش خواهد شد.
Leave feedback about this