نویسنده سید حسن موسوی
در کابل و سایر شهرهای افغانستان، هیچ حرکت و هیچ انتخابی امن نیست. ریش کوتاه یا بلند، مدل مو، نوع لباس یا حتی رفتار روزمرهتان زیر ذرهبین محتسبان طالبان است. زن و مرد نمیشناسد؛ هر کسی که مطابق «فرمان خداوند» طالبان رفتار نکند، ممکن است بازداشت، تهدید یا تحقیر شود. این واقعیت تلخ افغانستان امروز است: زندگی روزمره مردم در انحصار یک نهاد مذهبی با قدرت فراقانونی قرار گرفته است.
اظهارات خالد حنفی، وزیر امر به معروف طالبان، درباره محتسبان و جایگاه «برگزیدگان خداوند» آنان، بیش از یک پیام مذهبی است؛ این یک اعلامیه قدرت و ابزار سرکوب اجتماعی است. وقتی مخالفت با محتسبان برابر با مخالفت با اراده الهی معرفی شود، هیچ صدای اعتراضی مشروعیت ندارد. اختیارات محتسبان از کنترل پوشش و رفتار شهروندان گرفته تا بازداشت و مجازات افراد، همه و همه به ابزار فشار و کنترل تبدیل شده است.
محتسبان زندگی همه را در چنگ خود گرفتهاند. زنان در معرض حجاب اجباری و محدودیتهای آموزشی و شغلی هستند، مردان باید مدل ریش، لباس و حتی رفتار خود را با دستورالعملهای ایدئولوژیک تطبیق دهند. خیابانها، بازارها، مدارس و دانشگاهها همه تحت نظارت دائمی هستند. هیچ گوشهای از زندگی شخصی از کنترل آنان مصون نیست.
تقدیس محتسبان بهعنوان «برگزیدگان خداوند» پیام روشن دیگری هم دارد: قدرت واقعی در دست کسانی است که میتوانند اراده مذهبی را به ابزار سرکوب تبدیل کنند. نتیجه، تمرکز قدرت در یک نهاد فراقانونی و از بین رفتن هر گونه توازن اداری و اجتماعی است. دیگر کسی جرات انتقاد ندارد و جامعه در چرخهای از ترس، اضطراب و تبعیت اجباری گرفتار شده است.
نسل جوان افغانستان، زنان و مردانی که روزگاری به آموزش، کار و آزادی امیدوار بودند، اکنون با محدودیتهای بیسابقه زندگی میکنند. هر روز تهدید، هر روز فشار، هر روز ترس. آزادی بیان، حق آموزش، آزادی انتخاب پوشش و رفتار، همه قربانی ایدئولوژی و اقتدارگرایی طالبان شدهاند. این چرخه محدودیت و سرکوب، آینده نسلها را تهدید میکند و جامعه را در یک حلقه انزوا و عقبماندگی محبوس کرده است.
طالبان با هر ابزار ممکن، حتی تقدیس مذهبی، سعی دارند جامعه را زنجیر کنند. مردان و زنان، نوجوانان و بزرگسالان، هیچ راه فراری ندارند. هر گونه مقاومت کوچک، با تهدید یا مجازات پاسخ داده میشود. این قدرت، قدرتی فراقانونی و مطلق است که زندگی روزمره مردم را به میدان نبرد تبدیل کرده است.
در نهایت، سیاست تقدیس محتسبان، ترکیبی از مذهب و قدرت سیاسی است که نه تنها حقوق شهروندان را نقض میکند، بلکه مسیر توسعه نهادهای مدنی و دولتداری استاندارد را مسدود میسازد. افغانستان امروز جامعهای است که در آن زندگی روزمره مردم، مرد و زن، زیر سایه محتسبان محدود شده و آینده نسلها در خطر جدی قرار دارد. مقاومت اجتماعی و فرهنگی تنها امیدی است که میتواند این زنجیرهای قدرتمند را بشکند.
Leave feedback about this