افغانستان در صحنه بازی قدرتها؛ طالبان تماشاچی یا بازیگر؟
سید حسن موسوی
آینه سیاست و قدرت در افغانستان این روزها پر از سؤال و اما و اگر است: چه کسی واقعاً افغانستان را هدایت میکند؟ طالبان؟ ایران؟ روسیه؟ چین؟ یا آمریکا هنوز در پسزمینه؟ روز دوشنبه ششم اکتوبر، نمایندگان ایران، روسیه، چین و پاکستان در مسکو گرد هم آمدند تا درباره افغانستان گفتوگو کنند، اما این نشست بیش از یک گفتوگوی دیپلماتیک ساده است؛ اینجا صحنهای است که قدرتهای منطقهای و جهانی، افغانستان را به میدانی برای آزمون سیاست، نفوذ و منافع ملی خود تبدیل کردهاند.
محور اصلی این جلسه مخالفت با ایجاد هرگونه پایگاه نظامی خارجی در افغانستان اعلام شده و دیگر موضوعات شامل معافیت سفر مقامهای طالبان، تشکیل دولت فراگیر و آزادی داراییهای منجمدشده افغانستان بود. اما آنچه در ظاهر دیپلماسی منطقهای جلوه میکند، در واقع نمایشی از بیتوجهی کامل به مردم افغانستان است؛ مردمی که بیش از دو دهه است قربانی تصمیمات پشت درهای بسته بودهاند. مدارس دختران بستهاند، میلیونها نفر در فقر شدید زندگی میکنند و امنیت روزمره شهروندان به هیچ وجه تضمین نشده است، اما این مسائل کوچکترین جایگاهی در دستور کار نشست مسکو ندارند.
روسیه و چین، دو قدرت بزرگ منطقه، هدفی روشن دارند: مهار نفوذ آمریکا و گسترش پایگاههای اقتصادی و سیاسی خود. روسیه با تمرکز ویژه بر پایگاه نظامی ۲۰۱ در تاجیکستان، نه تنها امنیت مرزهای خود را تضمین میکند، بلکه عملاً طالبان را تحت فشار قرار میدهد تا در سایه نفوذ مسکو، تصمیمات خود را به تأخیر بیندازند یا مسیر موردنظر روسها را دنبال کنند. چین، در پس پرده، به دنبال امنیت شبکههای اقتصادی و کنترل تحولات استراتژیک در همسایگی غربی خود است، در حالی که ایران، با نگاه به منابع آب، نفوذ در غرب افغانستان و بازارهای اقتصادی، تلاش میکند طالبان را به ابزاری برای تحقق اهداف منطقهای خود تبدیل کند. پاکستان نیز با احتیاط، موقعیت استراتژیک خود در برابر طالبان و همسایگان را حفظ میکند.
در این میان، طالبان نه یک قدرت مستقل، بلکه گروهی وابسته و در معرض فشارهای متعدد است. آنها میدانند که بدون حمایت مالی و سیاسی این کشورها، حتی همین حکومت نیمبند و شکننده نیز دوام نخواهد آورد. اما این وابستگی به قدرتهای خارجی، استقلال سیاسی و توان تصمیمگیری واقعی طالبان را محدود میکند. پایگاههای نظامی، معافیت سفر مقامها و کنترل منابع مالی، محور اصلی بحثها هستند، در حالی که هزاران کودک افغان از تحصیل محروماند و میلیونها نفر با فقر و ناامنی دست و پنجه نرم میکنند.
پیامد این وضعیت برای مردم افغانستان واضح است: هر تصمیمی که در مسکو گرفته شود، نه به نفع مردم، بلکه به نفع منافع ملی و ژئوپلیتیک قدرتهای منطقهای خواهد بود. طالبان در این بازی تنها نقش واسطه و ابزاری را دارند و حتی حضورشان در مذاکرات، بیشتر برای کسب مشروعیت نزد همسایگان است تا حل واقعی بحرانها. واقعیت تلخ این است که نقش مردم در تصمیمگیریها صفر است و تصمیمات پشت درهای بسته، زندگی روزمره آنها را تحت تأثیر قرار میدهد.
وضعیت اقتصادی و امنیتی افغانستان نیز به شدت شکننده است. همکاری اقتصادی ایران و طالبان، مسیرهای ترانزیتی و تجارت در حالی ادامه دارد که تحریمها و فشارهای غربی افزایش یافتهاند. این روابط، استقلال سیاسی طالبان را محدود کرده و افغانستان را در مسیر وابستگی و نفوذ بیشتر ایران قرار داده است. روسیه نیز با تمرکز بر پایگاه ۲۰۱ و تجهیز نیروهای منطقه، طالبان را در موقعیت دشواری قرار داده است: اطاعت از سیاستهای مسکو یا تلاش برای حفظ ظاهر استقلال؟
در پایان، نشست مسکو و بازیهای قدرتهای منطقهای، تصویری از افغانستان ارائه میدهد که در آن مردم، مدارس، امنیت و حقوق شهروندی هیچ اولویتی ندارند. افغانستان تبدیل به صحنهای شده که در آن قدرتها و طالبان، تنها به فکر تثبیت نفوذ، منافع اقتصادی و سیاسی خود هستند. مردم افغانستان، بیش از دو دهه قربانی تصمیمات نمایشی و بازیهای ژئوپلیتیک شدهاند، و حالا نیز در مرکز این بازیها، تنها تماشاگر و قربانی باقی ماندهاند.
این نشست و نشستهای مشابه، بیش از آنکه راهی برای حل بحرانها باشند، نمایشی از قدرت، نفوذ و سیاستبازی کشورها و طالبان است؛ جایی که مردم افغانستان هیچ صدایی ندارند و آیندهشان همچنان در هالهای از ناامنی، فشار اقتصادی و وابستگی خارجی باقی خواهد ماند.


Leave feedback about this