در افغانستان امروز، هر کتاب ممنوع شده، هر آزمایشگاه بسته، هر درس علوم انسانی حذف شده و جای آن را آموزههای ایدئولوژیک گرفته است. وزارت تحصیلات عالی طالبان ۶۷۹ عنوان کتاب علمی و آموزشی را ممنوع کرده و همزمان هبتالله آخندزاده اعلام میکند که دانشگاهها و مدارس جهادی «قلب و شریان نظام» هستند. این تضاد فاجعهبار این پرسش را پیش میآورد: آیا علم در افغانستان ابزار فهم جهان است یا تنها وسیلهای برای تثبیت قدرت ایدئولوژیک؟
چهارشنبه اول عقرب دانشجویان پکتیا به قبر اولین انتحاری کشور رفتند؛ جایی که به جای الهام گرفتن از دانش، با نماد خشونت مواجه شدند. نسل جوان افغانستان نه با کتابها و آزمایشگاهها، بلکه با قبرهای نمادین تروریستها درس میگیرد؛ درسی که مغزها را از خلاقیت و تفکر انتقادی خالی میکند و خشونت را ارزشگذاری میکند. این تجربه، تربیت نسلی را رقم میزند که آینده علمی و فرهنگی کشور را قربانی ایدئولوژی خواهد کرد.
عبدالحکیم حقانی میگوید «نظام اسلامی بدون علوم مدرن استحکام نمییابد»، اما عملاً سیاستهای طالبان خلاف این سخن عمل میکنند. ممنوعیت صدها کتاب، حذف رشتههای مهندسی، هنرهای زیبا و علوم انسانی، نشان میدهد که علم نه برای توسعه و حل مسائل، بلکه برای ترویج یک ایدئولوژی محدود و انحصاری به کار گرفته میشود. این تناقض، کشور را میان دو مسیر متضاد گرفتار کرده است: مدرنیته و ایدئولوژی، آزادی فکر و کنترل عقیدتی، توسعه و واپسگرایی.
پیامدهای اجتماعی این سیاستها نیز شدید و عمیق است. هزاران استاد و پژوهشگر از کشور خارج شدهاند، دانشگاهها خالی از ظرفیت علمی شدهاند و نسل جوان بین انتخاب علم و بقا در چارچوب ایدئولوژیک گیر کرده است. دانشجویانی که با اینترنت، منابع جهانی و مهارتهای نوین آشنا هستند، اکنون یا باید خودسانسوری کنند یا با تهدیدها و محدودیتهای عملی مواجه شوند. نتیجه، از دست رفتن سرمایه انسانی و شکلگیری نسلی با محدودیت فکری عمیق است.
نمادسازی خشونت—مثل بازدید از قبر انتحاری—پیام فرهنگی شدیدی به نسل جدید میدهد: ارزش واقعی در نظام نه دانش، نه مهارت، بلکه ایثار در راه خشونت و تعهد به ایدئولوژی است. دانشگاهها و مدارس جهادی به جای پرورش ذهنهای خلاق، به کارخانههای ایدئولوژیک تبدیل شدهاند. وقتی نسل جوان با این پیام بزرگ میشود، نمیتواند مسئولیتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را درک کند و حتی توانایی حل بحرانهای واقعی کشور را از دست میدهد.
افغانستان امروز گرفتار تلهای است که علم را مهار میکند و خشونت را میآموزد. هر تصمیم برای حذف کتابها، هر درس جایگزین ایدئولوژیک، هر قبر بازدید شده، سرمایه انسانی کشور را نابود میکند و مسیر توسعه و پیشرفت را مسدود میسازد. ترکیب ممنوعیت کتاب و قهرمانسازی خشونت، نسل آینده را از تفکر انتقادی و حل مسأله محروم کرده است.
تصویر نهایی دردناک است: کشوری که روزی با دانش و پژوهش شناخته میشد، اکنون نسلش را به سوی قبرها و ایدئولوژی سوق میدهد. آینده علمی و فرهنگی افغانستان در چنگال ایدئولوژی اسیر شده و اگر این روند ادامه یابد، نه تنها عقبماندگی علمی، بلکه بحران هویت اجتماعی و فرهنگی نسلهای آینده نیز حتمی خواهد بود.
افغانها امروز با این پرسش تاریخی روبهرو هستند: آیا علم و تفکر آزاد میتواند بازگردد یا نسل آینده تنها در سایه ممنوعیت کتاب و درس خشونت رشد خواهد کرد؟ پاسخ این پرسش، آینده افغانستان را رقم خواهد زد.


Leave feedback about this