تصویب سازوکار تحقیق مستقل؛ فرصتی تاریخی یا آزمونی دشوار برای عدالت در افغانستان؟
تصویب سازوکار تحقیق مستقل شورای حقوق بشر سازمان ملل، نقطه عطفی در تاریخ پرآشوب افغانستان به شمار میرود. این اقدام، نه تنها پاسخ بینالمللی به نقضهای گسترده حقوق بشر در افغانستان است، بلکه انعکاسی از فریاد خاموش مردم این کشور است؛ مردمی که چهار سال است در سایه ترس، سرکوب و محدودیت زندگی میکنند و عدالت را از شعارهای توخالی نمیخواهند، بلکه در عمل مطالبه میکنند.
افغانستان امروز سرزمینی است که زنان و دختران از آموزش محروماند، جوانان از مشارکت اجتماعی و سیاسی کنار گذاشته شدهاند، و فعالان مدنی و خبرنگاران هر روز با تهدید و بازداشت مواجهاند. میلیونها شهروند، چه در داخل و چه در خارج کشور، در سکوت اجباری گرفتار شدهاند؛ سکوتی که طالبان با سیاستهای محدودکننده و تهدیدهای مستمر بر جامعه تحمیل کردهاند.
سازوکار تحقیق مستقل فرصتی بیسابقه برای مستندسازی این نقضهاست. این نهاد میتواند پروندههایی را آماده کند که علیه عاملان جنایات جنگی، جنایات علیه بشریت و آزار و اذیت جنسیتی مورد استفاده دادگاههای ملی و بینالمللی قرار گیرد. با این حال، موفقیت آن به تعهد واقعی جامعه جهانی و مشارکت فعال مردم افغانستان بستگی دارد. بدون صدای قربانیان، بدون همکاری جامعه مدنی، این سازوکار ممکن است به یک اقدام نمادین تبدیل شود.
تجربه چهار سال گذشته نشان میدهد که طالبان به هر گونه نظارت و پاسخگویی با مقاومت شدید پاسخ میدهند. قتلهای هدفمند سربازان پیشین، زندانهای شخصی، محروم کردن زنان و دختران از آموزش، و محدود کردن رسانهها نمونههای آشکار این مقاومتاند. طالبان ممکن است با مانعتراشی در دسترسی به شواهد و تهدید فعالان و شاهدان، تلاش کنند که مأموریت سازوکار تحقیق مستقل ناکام بماند.
از سوی دیگر، محدودیتهای منابع مالی و سیاسی سازمان ملل، فشارهای کشورهای منطقه، و پیچیدگیهای امنیتی در افغانستان، روند جمعآوری شواهد و پیگیری پروندهها را دشوار میکند. بدون حمایت مالی و سیاسی مداوم، این سازوکار با خطر تبدیل شدن به یک نهاد ناکارآمد مواجه است.
پیامدهای اجتماعی و انسانی
اما اهمیت این سازوکار فراتر از جنبه حقوقی است. افغانستان با بحران اعتماد عمومی و سکوت اجباری روبهروست. تصویب این سازوکار میتواند امید را بازگرداند، نشان دهد که عدالت هنوز امکانپذیر است و سکوت مردم بیپاسخ نخواهد ماند. زنان، دختران، جوانان و قربانیان، نه مخاطبان منفعل، بلکه موتور واقعی این فرآیند هستند؛ کسانی که باید شواهد ارائه دهند، شهادت دهند و خواستار پاسخگویی شوند.
راهکارها برای تحقق عدالت واقعی
برای اینکه این اقدام تنها نمادین باقی نماند، باید همزمان چند گام برداشته شود:
-
حمایت مالی و سیاسی پایدار: کشورهای عضو سازمان ملل و جامعه جهانی باید منابع لازم را برای عملکرد مستقل و مؤثر این سازوکار تضمین کنند.
-
مشارکت فعال جامعه مدنی و قربانیان: این نهاد بدون مشارکت مستقیم مردم افغانستان موفق نخواهد بود.
-
تأکید بر بیطرفی و فراگیری تحقیقات: بررسی نقضها باید شامل طالبان، گروههای شورشی، نیروهای پیشین و مداخلات خارجی باشد.
-
ایجاد مکانیسمهای حفاظتی برای شاهدان و فعالان: اطمینان از امنیت افرادی که با سازوکار همکاری میکنند، حیاتی است.
در نهایت، تصویب این سازوکار آغاز فصل تازهای در مسیر عدالت و پاسخگویی است، اما پایان راه نیست. تنها با تعامل واقعی میان جامعه جهانی، نهادهای حقوق بشری و مردم افغانستان است که میتوان امید به عدالت را زنده کرد. افغانستان متعلق به همه مردمش است؛ عدالت بدون مشارکت فعال آنها و بدون همبستگی ملی، دستنیافتنی است.
سازوکار تحقیق مستقل یک فرصت تاریخی است؛ فرصتی برای شکستن سکوت، بازگرداندن کرامت انسانی و ساختن آیندهای که عدالت، آزادی و برابری را به همه بازگرداند. اما تحقق آن مستلزم اراده سیاسی، حمایت عملی و حضور قدرتمند مردم در صحنه است.


Leave feedback about this