نویسنده: سید حسن موسوی
کودکی را تصور کنید که در کویته هر صبح با بیک کوچکش بهسوی مکتب میرفت، با رویای معلم شدن، داکتر شدن یا حتی برگشتن به افغانستان و ساختن آیندهای بهتر. امروز همان کودک در برابر دروازهای ایستاده که بر آن مهر و لاک زدهاند؛ دروازهای بسته، امیدی خاموش و آیندهای نامعلوم. این تصویر تنها یک روایت فردی نیست؛ خلاصه سرنوشت هزاران کودک مهاجر افغان در پاکستان است که اکنون با سیاستهای تازه اسلامآباد از حق ابتدایی آموزش محروم میشوند.
پاکستان سالهاست مهاجران افغان را ابزار فشار سیاسی ساخته است. از دهه ۸۰ میلادی که موج بزرگ مهاجران به این کشور پناه بردند، تا امروز، اسلامآباد همواره میان «استفاده سیاسی» و «طرد اجتماعی» نوسان کرده است. مکاتب مهاجران، که تنها پناهگاه آموزشی کودکان بیسرزمین بودند، اکنون به گروگان سیاستهای امنیتی و مرزی بدل شدهاند. بستن دروازههای این مکاتب به معنای خاموش کردن چراغ سواد در دل نسل نو است؛ نسلی که بیش از هر چیز به آموزش برای شکستن چرخه فقر و جنگ نیاز دارد.
اسلامآباد میداند که با این تصمیم، درد مستقیم را به جان مردم بیپناه افغان میزند. مهاجرانی که در شهرهای پاکستان با کارهای سخت و مزد اندک روزگار میگذرانند، حالا باید کودکانشان را در کوچهها و بازارها رها کنند. در حقیقت، دولت پاکستان به جای هدفگرفتن طالبان یا گروههای مسلح، شمشیر را بر گردن کودکان بیگناه میگذارد. این یک سیاست آشناست: استفاده از مهاجران افغان بهعنوان «کارت فشار» در برابر کابل، طالبان یا حتی جامعه جهانی.
پیامد این اقدام فراتر از یک بحران آموزشی است. کودکی که از مکتب محروم میشود، در آینده یا به کار شاقه تن میدهد یا در دام افراطیت و گروههای تندرو گرفتار میشود. این همان خطری است که امروز در پاکستان نادیده گرفته میشود: ریشهگرفتن یک نسل دیگر از محرومان، خشمگینان و بیسرنوشتانی که میتوانند فردا دوباره سوخت ماشینهای تروریستی شوند؛ ماشینهایی که خود اسلامآباد دههها پیش به حرکت درآورده است.
پاکستان امروز با بستن مکاتب افغانها در حقیقت نتیجه سیاستهای دیروز خود را میچشد. کشوری که سالها گروههای افراطی را در خاک خود پرورش داد، اکنون برای پوشاندن بحران امنیتی داخلیاش، مهاجران افغان را مقصر معرفی میکند. اما واقعیت این است که قربانی اصلی، نه طالباناند و نه سیاستمداران کابل، بلکه کودکان بیگناهیاند که تنها آرزو داشتند سواد بیاموزند و آیندهای بسازند.
جامعه جهانی باید این واقعیت تلخ را ببیند: محرومکردن کودکان از آموزش، نقض آشکار حقوق بشر و نقض کنوانسیونهای بینالمللی است. سکوت در برابر چنین اقداماتی، چراغ سبزی برای تکرار سیاستهای ظالمانه علیه مهاجران خواهد بود. آنچه امروز در کویته رخ داده، تنها بستن چند دروازه مکتب نیست؛ این پیام روشن است که مهاجر افغان هنوز پس از نیم قرن آوارگی، بیصدا، بیپناه و قربانی سیاستهای قدرتمداران باقی مانده است.
اینک پرسش اساسی این است: آیا جهان اجازه خواهد داد که کودکان مهاجر افغان یک بار دیگر قربانی معاملههای سیاسی شوند؟ اگر پاسخ منفی است، پس باید همین امروز صدای اعتراض علیه اسلامآباد بلند شود؛ زیرا هر روز تأخیر، یک آینده دیگر را در خاک کویته دفن میکند
Leave feedback about this