آگست 4, 2025
خبرگزاری آگاه؛ روایت دقیق، تحلیل عمیق؛ رسانه بیداری و برابری
افغانستان خبرگزاری آگاه دیدگاه

طالبان؛ خزانه‌ پُر، مردم گرسنه

نگاهی انتقادی به درآمدهای میلیاردی، کمک‌های جهانی و بی‌کفایتی آشکار طالبان در برابر مهاجرین و مردم افغانستان

نویسنده: سید حسن موسوی

از سال ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۵، طالبان حاکم بلامنازع افغانستان‌اند؛ حکومتی که به نام دین آمد، اما نه عدالت آورد، نه امنیت سراسری، نه رفاه، نه آموزش، و نه هیچ برنامه‌ی ملی برای توسعه. با وجود میلیاردها دالر درآمد داخلی و کمک‌های گسترده جهانی، مردم افغانستان امروز از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی و نیازهای حیاتی محروم‌اند.

علت اصلی مهاجرت میلیونی مردم افغانستان به ایران، پاکستان و سایر کشورها، نه صرفاً جنگ‌های خارجی، بلکه مدیریت فاجعه‌بار و تبعیض‌آمیز طالبان است. همین حکومتی که اکنون ادعای اداره کشور را دارد، با سیاست‌های قومی، محدودیت‌های شدید و فقدان فرصت‌های اقتصادی، هزاران خانواده را مجبور به ترک خانه و کاشانه‌شان کرده است.

سه سال از بازگشت طالبان به قدرت می‌گذرد. گروهی که با شعار «نظام اسلامی، عدالت و امنیت» وارد کابل شد، امروز نه اسلام را نمایندگی می‌کند، نه عدالت آورده و نه امنیتی پایدار ایجاد کرده است. آنچه در عمل دیده می‌شود، ساختاری بسته، غیرپاسخگو، عمیقاً تبعیض‌آمیز و مبتنی بر ترس و سرکوب است؛ حکومتی که با وجود در اختیار داشتن میلیاردها دالر، مردم را در گرسنگی، تحقیر و بی‌سرنوشتی رها کرده است.

در حالی‌که صدها هزار مهاجر افغان از کشورهای همسایه به‌ویژه ایران و پاکستان به زور و خشونت اخراج شده و به افغانستان بازگشته‌اند، این حکومت هیچ طرح یا برنامه‌ای برای جذب، اسکان، اشتغال یا تحصیل آنان ندارد. طالبان بارها گفته‌اند «برگردید، وطن شما اینجاست»؛ اما اکنون که برگشته‌اند، نه خانه دارند، نه غذا، نه شغل، نه حتی امید. تنها چیزی که به آنان داده شده، وعده‌هایی بی‌پشتوانه، مذهبی و توخالی است.

بر اساس آمارهای رسمی، طالبان در سال ۲۰۲۳ دست‌کم ۲.۹ میلیارد دالر درآمد داخلی کسب کردند؛ از مالیات، عوارض گمرکی، استخراج معادن، ثبت وسایط نقلیه، فروش شناسنامه، جریمه‌ها و صدور اسناد. علاوه بر این، از سال ۲۰۲۱ تاکنون، به صورت هفتگی حدود ۴۰ میلیون دالر پول نقد از سوی سازمان ملل و ایالات متحده آمریکا به افغانستان وارد شده است؛ به بهانه کمک‌های بشردوستانه و تأمین نیازهای حیاتی مردم.

  • در سال ۲۰۲۴ طالبان نزدیک به ۲.۹ میلیارد دالر درآمد داخلی کسب کردند؛ منابع این رقم شامل مالیات، عوارض گمرکی، استخراج معادن، ثبت وسایط، فروش تذکره، جریمه‌ها و صدور اسناد بوده است .

 این آمار نشان می‌دهد طالبان علاوه بر منابع داخلی گسترده، کمک‌های بین‌المللی فراوانی دریافت کرده‌اند؛ اما وضعیت نابسامان مردم افغانستان – به‌ویژه مهاجرین و دختران محروم از تحصیل – گویای آن است که این پول‌ها نه در مسیر بهبود زندگی، بلکه در توسعه ساختارهای امنیتی و دستگاه مستبد مصرف شده‌اند.

با جمع این ارقام، می‌توان گفت طالبان تنها در سه سال گذشته مجموعاً چندین میلیارد دالر در اختیار داشته‌اند. اما این سوال بی‌پاسخ باقی مانده است: این ثروت کجا رفته؟ چرا نه یک پروژه ملی اشتغال‌زایی کلید خورده، نه کارخانه‌ای تأسیس شده، نه معلمی معاش منظم دارد، نه بازگشت‌کننده‌ای سرپناه یافته، و نه دختری درهای مکتب را باز دیده است؟

آنچه دیده می‌شود، صرف هزینه‌های عظیم برای نهادهای امنیتی، گسترش استخبارات، خرید تجهیزات برای واحدهای سرکوب، تقویت شبکه‌های مذهبی تبلیغاتی، و رشد رانت قومی و خانوادگی در درون ساختار طالبان است. هیچ وزارت توسعه‌ای فعال نیست. هیچ طرح ملی برای بازسازی تدوین نشده است. طالبان نه فقط ناتوان‌اند، بلکه به نظر می‌رسد نمی‌خواهند کارآمد باشند؛ چون حکمرانی شفاف، برنامه‌محور و توسعه‌گرا، بزرگ‌ترین تهدید برای دوام قدرت آنهاست.

در حوزه آموزش، بحران حتی عمیق‌تر است. بیش از یک‌ونیم میلیون دختر افغان همچنان از تحصیل محروم‌اند. بسیاری از بازگشت‌کنندگان از ایران و پاکستان، نوجوانانی هستند که در حال تحصیل بودند. اکنون آینده‌شان مسدود شده است. مکاتب بسته‌اند، کنکور وجود ندارد، دانشگاه‌ها قفل‌اند. به جای آموزش، ازدواج اجباری، افسردگی، و خانه‌نشینی سهم دختر افغان شده است. وعده‌های بازگشایی مدارس دختران «براساس چارچوب اسلامی» تنها ابزار وقت‌کشی و تحمیق افکار عمومی بوده است.

در بُعد قومی، وضعیت به همان اندازه فاجعه‌بار است. ساختار قدرت طالبان عملاً یک ساختار متمرکز قبیله‌ای و انحصاری است که اقوام و گروه‌های غیربومی در آن نه دیده می‌شوند، نه شنیده می‌شوند، نه حق مشارکت دارند. در نگاه این حکومت، ملت افغانستان تنها شامل کسانی است که با آنان بیعت سیاسی و مذهبی کرده باشند؛ دیگران، «دیگری»اند و حذف می‌شوند — چه از طریق حذف فیزیکی، چه از طریق حذف ساختاری و قانونی.

پاسخ طالبان به همه این بحران‌ها چیست؟ چند واژه‌ی ساده: «خدا بزرگ است». اما مگر خداوند برای بیت‌المال برنامه نداده؟ مگر پیامبران از فقر و جهل ستایش کرده‌اند؟ مگر اسلام، توجیه‌گر بی‌عدالتی و ناتوانی است؟ طالبان با مصادره دین، آن را به ابزاری برای فرار از پاسخ‌گویی تبدیل کرده‌اند؛ تا جایی که فقر را به «قضا» حواله می‌دهند، و گرسنگی را «امتحان الهی» می‌نامند.

مردم افغانستان، به‌ویژه مهاجرین بازگشته، امروز میان دو درد گرفتارند: تبعید در کشورهای میزبان، و فراموشی در سرزمین مادری. آن‌ها نه مهمان‌اند، نه مزاحم. آن‌ها شهروندند، با حق، با شناسنامه، با سهمی از این خاک و ثروت. اما حکومتی که باید برای‌شان برنامه داشته باشد، تنها در پی سلطه، سرکوب و سکوت است.

اگر امروز افغانستان هنوز ایستاده است، نه به خاطر طالبان، بلکه به برکت صبر و تاب‌آوری مردمی است که با دست خالی می‌سازند، امید دارند و به فردای بهتر چشم دوخته‌اند. اما تا زمانی که این وضعیت ادامه یابد، خطر فروپاشی اجتماعی، مهاجرت‌های بیشتر، افراط‌گرایی تازه و فقر سیستماتیک، هر روز پررنگ‌تر خواهد شد.

افغانستان ثروتمند است، اما حکومت‌اش فقیر و ناتوان. این پارادوکس، نتیجه حکمرانی طالبان است؛ حکومتی که اگرچه سقوط نکرده، اما خودِ سقوط است.

ا

Leave feedback about this

  • Quality
  • Price
  • Service

PROS

+
Add Field

CONS

+
Add Field
Choose Image
Choose Video