آگست 4, 2025
خبرگزاری آگاه؛ روایت دقیق، تحلیل عمیق؛ رسانه بیداری و برابری
خبرگزاری آگاه دیدگاه

دوگانگی رفتار طالبان در حوزه دیپلماسی و حقوق بشر

نویسنده : سید حین موسوی

سیاست لبخند بیرونی، مشت آهنین درونی

طالبان در سه سال اخیر، در عرصه سیاست خارجی کوشیده‌اند چهره‌ای از «ثبات، کارآمدی و تعامل‌پذیری» از خود به نمایش بگذارند. آن‌ها با حضور در نشست‌های بین‌المللی، امضای توافق‌نامه‌های منطقه‌ای و انجام دیدارهای دیپلماتیک، سعی دارند نشان دهند که با یک حکومت “منظم” و “واقع‌گرا” سروکار داریم. در عین حال، همین گروه در داخل افغانستان، همچنان درگیر سرکوب آزادی‌های بنیادین، نقض سیستماتیک حقوق بشر، حذف زنان از عرصه عمومی و محدودسازی جامعه مدنی است. این دوگانگی پرسشی اساسی را در برابر جامعه جهانی و مردم افغانستان قرار می‌دهد: آیا طالبان واقعاً تغییر کرده‌اند یا تنها بازیگران ماهر یک نمایش سیاسی‌اند؟

طالبان امروز، در مقایسه با دو دهه پیش، آگاهانه‌تر در حوزه دیپلماسی ظاهر می‌شوند. حضور در نشست‌های اقتصادی منطقه‌ای (مانند توافق‌نامه خط آهن ترانس‌افغان)، مذاکره با کشورهایی چون چین، روسیه، پاکستان، قطر، و حتی سازمان ملل، گویای تلاش طالبان برای خروج از انزوا است.

در این گفت‌وگوها، مقامات طالبان از عباراتی چون «رشد اقتصادی»، «ثبات منطقه‌ای»، «امنیت تجارت» و «مبارزه با تروریزم» استفاده می‌کنند؛ واژگانی که از ادبیات نهادهای بین‌المللی اقتباس شده‌اند. طالبان می‌کوشند خود را به‌عنوان قدرتی که نظم را برقرار کرده و مانع از فروپاشی افغانستان شده، معرفی کنند.

اما این تصویر تنها نیمی از واقعیت است.

در داخل افغانستان، طالبان چنان سیاست‌هایی را در پیش گرفته‌اند که بیشتر به مهندسی اجتماعی شباهت دارد تا حکومت‌داری. منع تحصیل دختران، بستن مکاتب متوسطه و عالی برای زنان، اخراج کارمندان زن، کنترل شدید رسانه‌ها، سرکوب اعتراضات، بازداشت فعالان حقوق بشر، و نبود سیستم قضایی شفاف، بخشی از واقعیت حکومت آن‌هاست.

در گزارش‌های متعدد سازمان ملل، دیده‌بان حقوق بشر و نهادهای مدافع حقوق زنان، افغانستان تحت حاکمیت طالبان، یکی از تاریک‌ترین دوران خود را از نظر حقوق بشری تجربه می‌کند. در چنین شرایطی، ادعاهای طالبان مبنی بر «پایبندی به ارزش‌های اسلامی با احترام به حقوق بشر» بیشتر به تناقض شباهت دارد تا سیاست.

رفتار طالبان نشان می‌دهد که آن‌ها در پی مشروعیت بین‌المللی‌اند، اما بدون آن‌که تغییری در هسته ایدئولوژیک یا ساختار تصمیم‌گیری خود بدهند. به عبارتی دیگر، طالبان می‌خواهند هم از مزایای تعامل با جهان بهره ببرند، و هم نظامی تمامیت‌خواه را در داخل حفظ کنند. این استراتژی دوگانه، هرچند در کوتاه‌مدت ممکن است به برخی امتیازها منجر شود، اما در بلندمدت با بن‌بست مشروعیت مواجه خواهد شد.

این دوگانگی رفتاری حتی در اسناد و مواضع رسمی‌شان مشهود است: از یک‌سو بیانیه‌های نرم و دیپلماتیک در نشست‌های بین‌المللی، و از سوی دیگر، اجرای احکام سخت‌گیرانه‌ی مذهبی و رفتارهای سلبی نسبت به جامعه مدنی.

نمونه‌هایی از سکوت طالبان در برابر خشونت‌های داخلی – مانند دفن زنده کودک در پکتیکا، سرکوب زنان معترض، یا قتل‌های مشکوک در بازداشتگاه‌ها – نشان می‌دهد که یا توانایی پاسخ‌گویی و مدیریت چنین رخدادهایی را ندارند، یا به‌طور آگاهانه نسبت به آن‌ها بی‌تفاوت‌اند. این سکوت، در واقع، بخشی از همان دوگانگی است: حکومت برای نشان دادن چهره‌ای مقتدر و یکدست، از پذیرش ضعف‌ها و مسئولیت‌پذیری فرار می‌کند.

در نتیجه دوگانگی میان دیپلماسی بیرونی و سرکوب داخلی، در نهایت طالبان را در موقعیت شکننده‌ای قرار می‌دهد. اگر این گروه می‌خواهد در میان مردم افغانستان و در سطح جهانی به‌عنوان یک حکومت پذیرفته شود، ناگزیر است به سمت تغییرات ساختاری حرکت کند: بازگشایی مکاتب، تضمین حقوق مدنی، شفاف‌سازی منابع مالی، و ایجاد نظام حقوقی پاسخ‌گو.

در غیر آن، امارت اسلامی به جای تبدیل‌شدن به یک دولت مشروع، در همان وضعیت کنونی باقی خواهد ماند: حکومتی که نه نماینده مردم است، نه مورد اعتماد جامعه جهانی؛ بلکه فقط «تحمیل‌شده» است، نه «پذیرفته‌شده».

Leave feedback about this

  • Quality
  • Price
  • Service

PROS

+
Add Field

CONS

+
Add Field
Choose Image
Choose Video