آگست 4, 2025
خبرگزاری آگاه؛ روایت دقیق، تحلیل عمیق؛ رسانه بیداری و برابری
خبرگزاری آگاه دیدگاه

کابل در سایه تاریکی و بیکاری: بحران بی‌پایان معیشت زیر حاکمیت طالبان

کابل؛ پایتختی در آستانه فروپاشی

نویسنده: سید حسن موسوی

در کابل، زندگی دیگر معنا ندارد. میلیون‌ها نفر نه زندگی می‌کنند، نه حتی امیدی برای آن دارند. در تاریکی، بی‌آبی، گرانی بی‌امان و بیکاری مطلق، تنها هدف «زنده ماندن» است. شهری که زمانی مرکز تحرک، سیاست و امید بود، اکنون به پایتخت فقر، سرگردانی و یأس بدل شده است.

طالبان ادعای مدیریت «مستقل و اسلامی» دارند، اما پایتخت‌نشینان از بی‌کفایتی و بی‌برنامگی این گروه به ستوه آمده‌اند. کابل دیگر نفس نمی‌کشد؛ زیر آوار وعده‌های پوچ خفه شده است.

تابستان کابل مثل همیشه داغ است، اما این‌بار بی‌برق و پرخشم. خاموشی‌ها از ساعتی به روزانه رسیده‌اند — در حالی‌که برخی مناطق، به‌ویژه محل اقامت نیروهای طالبان و افراد بانفوذ، همچنان از برق بهره‌مندند. تبلیغات رسمی درباره «توسعه زیربنا» در تضاد کامل با واقعیت زندگی مردم است. نه ظرفیت تولید برق بالا رفته، نه واردات تضمین شده. بدهی‌های خارجی، ناامنی در مسیرهای انتقال، و نبود مدیریت، کابل را در تاریکی فرو برده است.

در کوچه‌های کابل، زنان و کودکان با ظرف‌های پلاستیکی در صف نل‌های عمومی ایستاده‌اند. چاه‌ها خشک شده، پروژه‌های آبرسانی متوقف‌اند، و طالبان فقط نظاره‌گرند. حفاری‌های خودسرانه ادامه دارد، اما نه نظارتی هست و نه مدیریتی. بحران آب، دیگر فقط مسئله رفاه نیست؛ مسئله بقاست.

بهای کرایه خانه‌ها دو تا سه برابر شده. خانه‌هایی که تا چند ماه پیش ۵ هزار افغانی کرایه داشتند، حالا تا ۱۵ هزار بالا رفته‌اند. هیچ نهادی نظارت نمی‌کند. دادگاه‌های حقوقی حذف شده‌اند، و مستأجران یا باید بپردازند یا بروند. آخرین روزنه‌های عدالت نیز بسته شده‌اند.

بازار کار از رمق افتاده است. هزاران تن از کارمندان پیشین، متخصصان و زنان، شغل‌شان را از دست داده‌اند. نهادهای بین‌المللی رفته‌اند، شرکت‌ها تعطیل شده‌اند، و زنان عملاً از صحنه اقتصاد حذف شده‌اند. حالا با موج بازگشت مهاجران، رقابت بر سر مشاغل اندک باقیمانده، به جنگی نابرابر بدل شده است.

مهاجرانی که از ایران و پاکستان بازگشته‌اند، بی‌پول، بی‌خانه و بی‌حمایت زندگی سختی میگذرانند و اکثرا مردم حالا  دکانداری، دست‌فروشی یا رانندگی رو آورده‌اند. این فشار جمعیتی، فقر را گسترده‌تر، خشم را شدیدتر و نارضایتی را همه‌گیرتر کرده است.

طالبان مدعی‌اند که «نظام اسلامی مستقل» ایجاد کرده‌اند، اما این نظام نه توان مدیریت دارد، نه دانش اداره کشور و نه حتی ابتدایی‌ترین پاسخ‌گویی به بحران‌ها را. نه وزارت انرژی برنامه دارد، نه شهرداری‌ها نظارت. آنچه هست، نامی‌ست بی‌محتوا. دولتی هست، اما نه حضوری، نه قدرتی، نه اراده‌ای.

وقتی میلیون‌ها نفر گرسنه، بی‌خانمان و خشمگین در شهری بی‌نور و بی‌نظم رها شده‌اند، دیگر فقط با فقر طرف نیستیم؛ این، آتش زیر خاکستر است. اعتیاد، سرقت، شورش، افراط‌گرایی و مهاجرت‌های ناامیدانه، تنها چند قدم با این وضعیت فاصله دارند.

طالبان باید بدانند که حکمرانی با زور، آن‌هم در دل فلاکت، پایدار نمی‌ماند. گرسنگی و تاریکی، هر شمشیری را فرسوده می‌کند.

در نهایت، طالبان نه‌تنها نتوانسته‌اند بحران کابل را حل کنند، بلکه با سوءمدیریت، بی‌توجهی به مهاجران و حذف ساختارهای قانونی، این پایتخت را به آستانه انفجار کشانده‌اند. کابل در حال فروپاشی خاموش است. و اگر جامعه جهانی، نهادهای داخلی و حتی مردم افغانستان در برابر این روند سکوت کنند، دیر نخواهد بود که این سقوط، سراسر کشور را در بر گیرد.

Leave feedback about this

  • Quality
  • Price
  • Service

PROS

+
Add Field

CONS

+
Add Field
Choose Image
Choose Video