در حالیکه افغانستان با بحران شدید انرژی و زیرساختهای فرسوده مواجه است، طالبان از امضای یک تفاهمنامه ۱۰ میلیارد دالری با شرکت خصوصی «عزیزی انرژی» برای تولید برق خبر دادهاند. این تفاهمنامه در کابل، میان وزارت انرژی و آب حکومت تحت کنترل طالبان و میرویس عزیزی، رئیس این شرکت، امضا شده است.
متن خبر:
خبرگزاری دولتی باختر، که زیر ادارهٔ طالبان فعالیت میکند، روز شنبه، ۱۱ اسد، گزارش داده که هدف این تفاهمنامه، تولید ۱۰ هزار میگاوات برق در ولایتهای مختلف افغانستان است.
بهنقل از منابع رسمی این گروه، پروژه مذکور قرار است تا سال ۲۰۳۲ تکمیل شود و زمینهٔ اشتغال برای هزاران تن را فراهم سازد. جزئیات دقیق در مورد شیوهٔ تأمین مالی، مراحل اجرایی، یا تضمینهای حقوقی و فنی این پروژه هنوز منتشر نشده است.
این در حالیست که طی سه سال گذشته، طالبان بارها از آغاز پروژههای زیربنایی و اقتصادی سخن گفتهاند، اما بسیاری از این طرحها یا متوقف شده، یا در مرحلهٔ ابتدایی باقی ماندهاند و نتایج عملی آن برای مردم محسوس نبوده است.
تحلیل – واقعیتها، پرسشها و تردیدها:
اعلام یک پروژه ۱۰ میلیارد دالری در افغانستان، آنهم در شرایطی که کشور در انزوای اقتصادی و سیاسی قرار دارد، بلافاصله با پرسشهای جدی از سوی ناظران و شهروندان روبهرو شده است:
- پروژهای با ابعاد غیرواقعبینانه؟
تولید ۱۰ هزار میگاوات برق عددی بسیار بزرگ است؛ برای مقایسه، کل ظرفیت برق افغانستان در بهترین حالتِ قبل از ۲۰۲۱، کمتر از ۶۰۰ میگاوات داخلی و حدود ۱۱۰۰ میگاوات وارداتی بود. چنین سطحی از توسعه نیازمند سرمایهگذاریهای چندجانبه، فناوری پیشرفته، و شرایط پایدار حقوقی است که در وضعیت فعلی افغانستان فراهم نیست. - شفافیت مالی و فنی پروژه؟
هیچگونه اسناد فنی یا گزارش مستقل از چگونگی اجرای این پروژه، نوع منبع انرژی (آبی، بادی، خورشیدی یا حرارتی)، مکانهای دقیق احداث نیروگاهها یا ارزیابی اثرات محیطزیستی منتشر نشده است. - منبع واقعی سرمایهگذاری چیست؟
پرسش اصلی این است که ۱۰ میلیارد دالر مورد ادعا از چه منابعی تأمین خواهد شد؟ آیا این پول از سرمایه شخصی خانواده عزیزی تأمین میشود، یا پای نهادهای مالی ثالث در میان است؟ در شرایط تحریمهای بینالمللی، سرمایهگذاری کلان در افغانستان با مانعهای حقوقی و بانکی متعددی روبهروست. - آیا این اعلام، ابزاری تبلیغاتی است؟
طالبان از زمان تسلط بر کشور، بهصورت پیوسته تلاش کردهاند خود را بهعنوان یک ادارهی کارآمد در حوزه توسعه معرفی کنند. در عین حال، نبود شفافیت، ضعف زیرساخت قانونی، و حاکمیت تکصدایی، سبب شده که شهروندان این پروژهها را بیشتر تبلیغاتی بدانند تا اجرایی.
اعلام این پروژه – اگرچه در ظاهر امیدبخش – اما با واقعیتهای امروز افغانستان همخوانی ندارد. زیرساختهای ازبینرفته، نبود دسترسی به سرمایهگذاری بینالمللی، و شرایط امنیتی–سیاسی کشور، تحقق پروژهای با این ابعاد را بسیار نامحتمل جلوه میدهد.
برای شهروندان افغانستان، آنچه اهمیت دارد، نه وعدههای کلان در آیندههای دور، بلکه اقدامهای ملموس، قابل پیگیری و پاسخگو در زمان حال است. تا زمانیکه شفافیت، تخصص و نظارت مستقل وجود نداشته باشد، چنین تفاهمنامههایی بیشتر به ابزارهای نمایشی میمانند تا راهحلهای واقعی برای بحران انرژی.
Leave feedback about this