میان دفاع از منافع افغانستان و نمایش قدرت سیاسی
نویسنده: سید حسن موسوی
آب، سرمایهای است که افغانستان بر روی آن ایستاده، اما هنوز تشنه است. دههها جنگ، بیثباتی و بیکفایتی حکومتها سبب شده است که رودخانههای پرآب این کشور نه تنها به آبادانی مردمش نرسند، بلکه به نفع همسایگان، بیهیچ معاهده و حسابی جاری شوند. اکنون رهبر طالبان دستور داده است تا کار ساخت بند در دریای کنر فوراً آغاز شود. در ظاهر، این تصمیم بوی استقلال و غرور ملی میدهد؛ اما در عمق آن، پرسشهایی نهفته است که آیندهی آب، سیاست و ثبات منطقه را به چالش میکشد.
آب، شریان زندگی افغانستان است؛ سرمایهای طبیعی که دههها بدون استفاده به بیرون از مرزها جاری بوده است. امروز اما بحث ساخت بند بر دریای کنر بار دیگر به یکی از موضوعات داغ ملی بدل شده است. رهبر طالبان به وزارت انرژی و آب دستور داده تا بدون انتظار برای شرکتهای خارجی، پروژهی بندسازی را با استفاده از ظرفیتهای داخلی آغاز کند. این دستور در حالی صادر شده است که افغانستان در مسیر تاریخ، همیشه از منابع آبی خود محروم مانده و همسایگانش از این ضعف به نفع خود بهره بردهاند.
دریای کنر از جنوب کوه های هندوکش، در شمال بدخشان افغانستان سرچشمه می گیرد و از ذوب شدن یخچال ها و برف های این کوه ها تغذیه می شود. این دریا به سمت جنوب جریان یافته و نهایتاً با دریای کابل در ولایت ننگرهار ادغام می شود و به عنوان یکی از شاخه های مهم دریای کابل شناخته می شود ، منبع حیاتی برای پاکستان نیز بهشمار میرود. سالهاست که بیش از نیمی از آب این رود بدون هیچ توافقی وارد خاک پاکستان میشود، در حالیکه میلیونها شهروند افغانستان هنوز از برق، آبیاری و آب آشامیدنی کافی محروماند. ساخت بند در چنین رودخانهای نهتنها حق افغانستان است، بلکه گامی در جهت احیای استقلال اقتصادی و بازسازی زیربناهای ملی محسوب میشود.
کشورهای منطقه – از تاجیکستان تا ازبیکستان و ایران – دهها بند و کانال بر رودهای مشترک ساختهاند و از آب افغانستان نیز بهرهمند شدهاند. اما هرگاه نوبت به کابل رسیده، فشارهای سیاسی، جنگهای داخلی و بیکفایتی حکومتها مانع شدهاند. حالا که طالبان از آغاز پروژههای آبی سخن میگویند، جامعه افغانستان باید از اصل این تصمیم پشتیبانی کند، زیرا مهار آب، مهار آیندهی کشور است.
با این حال، نکتهی اساسی در نحوهی اجرای این پروژه نهفته است. طالبان باید ثابت کنند که برخلاف حکومتهای گذشته، تصمیمشان از سر عقلانیت و تدبیر است، نه صرفاً شعار و نمایش سیاسی. ساخت بند کنر، پروژهای بزرگ و پیچیده است که نیازمند مهندسی دقیق، بودجهی شفاف، بررسیهای زیستمحیطی و نظارت فنی است. اگر حکومت بتواند این پروژه را با استفاده از ظرفیتهای داخلی – دانشگاهها، مهندسان و شرکتهای افغان – بهصورت شفاف و فنی پیش ببرد، این یک نقطهی عطف تاریخی خواهد بود.
افغانستان در طول پنجاه سال اخیر تجربههای گرانبهایی در ساخت بندها دارد. مهندسان افغان در پروژههای نغلو، سروبی و کجکی حضور مؤثر داشتند و ثابت کردند که توان فنی و علمی در داخل کشور وجود دارد. اکنون با توسعهی تکنولوژی، دسترسی به تجهیزات و حضور شرکتهای خصوصی توانمند، امکان آن وجود دارد که پروژههایی مانند بند کنر بدون وابستگی مطلق به خارجیها انجام شود؛ به شرط آنکه مدیریت درست، شفافیت و نظارت ملی وجود داشته باشد.
در سوی دیگر، مخالفت پاکستان با بندسازی افغانستان قابل پیشبینی است. اسلامآباد سالهاست که از نبود توافق آبی میان دو کشور سود میبرد. هر بار که کابل سخن از بندسازی زده، سیاستمداران پاکستانی آن را «اقدام خصمانه» خواندهاند. اما این دیدگاه از اساس نادرست است. هیچ قانونی در جهان نمیگوید که کشوری حق ندارد بر منابع طبیعی خود بند بسازد. پاکستان خود دهها بند بر رودهای هند ساخته و با معاهدهی آبی منظم از آن بهرهمند است، در حالیکه افغانستان هنوز هیچ توافقی در این زمینه ندارد.
اکنون زمان آن رسیده که کابل، بدون ملاحظهی فشارهای بیرونی، حق آبی خود را عملی سازد. آب افغانستان نه باید هدیهی رایگان برای دیگران باشد، نه ابزار معاملهی سیاسی. بند کنر، اگر با تدبیر ساخته شود، میتواند برق شرق کشور را تأمین کند، زمینهای هزاران کشاورز را آبیاری کند و بهعنوان منبع صادرات برق به کشورهای همسایه عمل نماید.
طالبان اما باید از تجربههای تلخ گذشته بیاموزند. پروژههای ملی زمانی موفق میشوند که در خدمت مردم باشند، نه در خدمت تبلیغات گروهی. اگر این پروژه بهصورت شفاف مدیریت نشود، خطر فساد، نارضایتی مردم محلی و بیاعتمادی عمومی دوباره سربرمیآورد. جامعهی افغانستان باید در جریان تصمیمگیریها قرار گیرد و کارشناسان فنی، نه فرماندهان نظامی، مسئول اجرای آن باشند.
در نهایت، ساخت بند بر دریای کنر تنها یک پروژهی زیربنایی نیست، بلکه نمادی از بازپسگیری حق تاریخی ملت افغانستان است. کشوری که سالها قربانی سیاستهای خارجی و بیتوجهی داخلی بوده، اکنون باید منابع طبیعی خود را در خدمت رفاه و توسعه قرار دهد. اگر طالبان بتوانند این پروژه را با مدیریت ملی، شفافیت مالی و رویکرد فنی پیش ببرند، بند کنر میتواند سرآغاز فصلی تازه در تاریخ توسعه افغانستان باشد. اما اگر این طرح قربانی شعارهای سیاسی شود، یک فرصت طلایی دیگر از دست خواهد رفت.
افغانها حق دارند آبشان را مهار کنند، برق تولید کنند و زمینهای خشکشان را زنده سازند. آب، آخرین امید این سرزمین است — امیدی که اگر درست مدیریت شود، میتواند چرخ توسعه را برای نسلهای آینده به حرکت درآورد.


Leave feedback about this