نویسنده: سید حسن موسوی
افغانستان، کشوری با منابع طبیعی فراوان و ظرفیتهای بالقوه، هنوز گرفتار مدیریت ناکارآمد و تصمیمات کوتاهمدت حاکمان خود است. پروژه خط لوله گاز ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند، مشهور به تاپی، میتوانست نماد ورود افغانستان به اقتصاد منطقهای و استقلال انرژی باشد. اما واقعیت امروز نشان میدهد که این فرصت طلایی در دستان طالبان، نه برای توسعه، بلکه برای ابزار نمایش قدرت و مشروعیت ظاهری تبدیل شده است.
تاپی قرار است سالانه ۳۳ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی را از ترکمنستان به همسایگان منتقل کند و افغانستان سهمی از این مسیر دارد. این پروژه میتواند بخش قابل توجهی از نیازهای انرژی داخلی کشور را تأمین کند، وابستگی به واردات برق و سوخت را کاهش دهد و درآمدی پایدار برای دولت فراهم کند. اما پرسش اصلی این است: طالبان توان بهرهبرداری واقعی از این فرصت را دارند یا صرفاً در حال ایجاد تصویر موفقیت برای مشروعیت بینالمللی هستند؟
واقعیت تلخ این است که طالبان، با همه ادعاهای حاکمیت، هنوز قادر به کنترل کامل امنیت کشور و مسیرهای مرزی نیستند. ناامنی در شرق و جنوب افغانستان، حضور گروههای مسلح و اختلافات تاریخی با پاکستان، نشان میدهد که مسیر اجرای تاپی با ریسکهای جدی و احتمالی شکست مواجه است. طالبان در این شرایط، به جای تمرکز بر مدیریت پروژه و امنیت، بیشتر درگیر چانهزنی سیاسی و نمایش قدرت به همسایگان هستند.
از منظر اقتصادی، پروژه تاپی میتواند منبع درآمد قابل توجهی برای افغانستان باشد و نیازهای انرژی داخلی و صنعتی کشور را تأمین کند. اما در دستان طالبان، احتمال سوءمدیریت و اتلاف منابع بسیار بالا است. تجربه بودجههای کلان صرف مدارس مذهبی و پروژههای ایدئولوژیک نشان داده که اولویت طالبان نه توسعه پایدار، بلکه تثبیت قدرت و ایدئولوژی است. حالا تاپی، حتی اگر عملیاتی شود، میتواند به ابزاری برای جذب سرمایه سیاسی و مشروعیت ظاهری بدل شود، نه توسعه واقعی اقتصادی و صنعتی.
پیامدهای شکست یا تأخیر در اجرای پروژه نیز وحشتناک است: کاهش اعتماد سرمایهگذاران، فشار سیاسی و دیپلماتیک پاکستان و هند، افزایش وابستگی افغانستان به کمکهای خارجی و ادامه بحران انرژی و فقر گسترده. این یعنی فرصت تاریخی برای استقلال انرژی و توسعه اقتصادی افغانستان، در دستان حاکمانی قرار دارد که سابقه مدیریت منابع محدود کشور را ندارند.
در عین حال، تاپی میتواند آیینه تمامنمایی از ناکارآمدی طالبان باشد: ادعاهای بزرگ، توان محدود، و تمایل به نمایش قدرت به جای عمل واقعی. اگر طالبان نتوانند امنیت مسیر خط لوله را تضمین کنند، شفافیت قراردادها را حفظ کنند و با همسایگان تعامل حرفهای داشته باشند، تاپی نه منبع درآمد بلکه نمادی از فرصت از دست رفته و بحران مدیریتی خواهد شد.
افغانستان امروز در تقاطع یک فرصت استراتژیک و یک آزمون مدیریت ملی قرار دارد. تاپی میتواند کشور را از وابستگی به انرژی خارجی رها کند، صنایع داخلی را فعال کند و اشتغال ایجاد نماید. اما اگر طالبان همچنان اولویت خود را به تثبیت ایدئولوژی و منافع سیاسی کوتاهمدت معطوف کنند، این پروژه نماد شکست و عقبماندگی خواهد شد.
پیام روشن است: تاپی یک فرصت بینظیر برای توسعه افغانستان است، اما در دستان طالبان، تهدیدی واقعی برای آینده اقتصادی و استقلال انرژی کشور نیز محسوب میشود. این پروژه نشان میدهد که منابع و فرصتها بدون مدیریت حرفهای و شفافیت، میتوانند به وسیلهای برای مشروعیت ظاهری و نمایش قدرت بدل شوند و نه به ابزار واقعی پیشرفت.
افغانها باید امروز به این واقعیت تلخ نگاه کنند: تاپی میتواند نجاتبخش کشور باشد، اما اگر طالبان انتخابهای تاریخی خود را اصلاح نکنند، این فرصت بزرگ هم به نمادی از ناکارآمدی و فرصتسوزی تبدیل خواهد شد.


Leave feedback about this