در شرایطی که هزاران مهاجر افغانستانی پس از اخراج تحقیرآمیز از ایران به کشور بازگشتهاند، شهر کابل مأمنشان نشده، بلکه آنها را در برابر موجی از بیخانمانی، کرایههای نجومی و بیرحمی اجتماعی قرار داده است. نامهی سرگشاده مجتبی نوری زیباکلام، شهروند دردمند کابل، ندای درد و تقاضای فوری برای اقدام انسانی است.
خبرگزاری آگاه:
در روزهایی که تابستان داغ کابل نفسگیر شده و سایه فقر و بیکاری گستردهتر از همیشه است، گروه بزرگی از مهاجرین بازگشته از ایران، با دستان خالی و دلهای پریشان، به پایتخت پناه آوردهاند. اما برخلاف انتظار، این سرزمین پدری نیز پناهی برای آنها فراهم نکرده است.
مجتبی نوری زیباکلام، یکی از شهروندان کابل، در نامهای سرگشاده و پر احساس، با صدای بلند از وضعیت ناگوار این انسانهای بیپناه سخن گفته است. او خطاب به علمای دین، مسئولان شهری و صاحبان منبر، با اشاره به واقعیتهایی تلخ، فریاد زده: «در وطن خود نیز آماج ظلمی بیرحمانهتر شدهاند.»
در این نامه، صحنههایی روایت شده که وجدان هر انسان آزادهای را تکان میدهد:
- مادری با کودک خردسال خود، در گرمای سوزان تابستان، از کوچهای به کوچه دیگر میگردد تا خانهای بیابد؛ اما یا جواب رد میشنود، یا با قیمتهایی روبرو میشود که شرافت انسانی را میفروشند.
- زنی با قرآن در بغل، از مردم میخواهد به حرمت این کتاب مقدس، تنها برایش سقفی فراهم کنند — اما در برابرش فقط درهای بسته و دلهای سنگ شده قرار دارد.
نویسنده با لحنی پرسشگر و هشداردهنده میپرسد:
«آیا اسلام این است؟ آیا انسانیت این بود؟ آیا رسالت مراجع تقلید، فقط تماشای این صحنههاست؟»
او در ادامه، خواستههایی مشخص و فوری را مطرح میکند:
- ایجاد سرپناههای اضطراری برای خانوادههای آواره.
- وضع سقف برای کرایه خانهها و برخورد با سودجویی برخی مالکان.
- بیدارسازی وجدان عمومی از طریق رسانهها و تقویت اخلاق اسلامی.
- ورود صریح مراجع و علما برای محکومکردن این وضعیت در خطبهها و سخنرانیها.
نکته قابل توجه، آن است که آقای نوری این نامه را نه از موضع فردی، بلکه از زبان وجدان عمومی نوشته و تأکید کرده: «من، به نمایندگی از وجدان بیخواب، مینویسم.»
🔍 تحلیل آگاه:
آنچه در این نامه منعکس شده، فراتر از یک شکایت فردی است. این متن، سندی است از واقعیت اجتماعی تلخ امروز کابل؛ واقعیتی که در آن، فقر و طمع، همدست شدهاند و مهاجرانِ زخمخورده، دوباره در کشور خود تحقیر میشوند.
این نامه در عین حال، هشدار روشنی به مسئولان است:
سکوت در برابر فریاد مظلومان، خیانت به دین و انسانیت است.
و هر روزی که اقدامی صورت نگیرد، شعله نارضایتی اجتماعی بیشتر زبانه میکشد.
اکنون نوبت نهادهای مسئول، رسانهها، علمای دین و فعالان مدنی است که سکوت را بشکنند و برای رفع دردهای واقعی مردم، قدمی عملی بردارند. این نامه را باید نه فقط خواند، بلکه با آن گریست، اندیشید و اقدام کرد — پیش از آنکه دیر شود.
Leave feedback about this