به گزارش خبرگزاری آگاه، فریدریش مرتس، نخستوزیر آلمان، اعلام کرده است که با امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، توافق کردهاند تصمیم نهایی درباره برنامه جت جنگنده مشترک تا پایان سال جاری اتخاذ شود، پروژهای که با هدف جایگزینی رافال و یوروفایترها و توسعه نسل ششم جنگندهها در اروپا آغاز شده است.
متن خبر:
مرتس روز چهارشنبه، ۲۷ آگست، در برلین گفت که موضوع جت جنگنده جدید در مشورتهای دولتی فرانسه مطرح نخواهد شد و افزود: «امیدوارم راهحلی پیدا کنیم، زیرا نیاز داریم یک جت جنگنده جدید در اروپا توسعه دهیم.»
به گزارش رویترز، اختلافات اصلی میان برلین و پاریس بر سر سهم کار در کنسرسیوم و رهبری پروژه است؛ فرانسه خواهان سهم کاری حدود ۸۰ درصدی است، در حالی که آلمان خواستار همکاری متوازن است. این اختلافات آغاز مرحله دوم توسعه نمونههای آزمایشی پروازی را به خطر انداخته است.
این پروژه از سال ۲۰۴۰ با هدف جایگزینی جتهای رافال فرانسوی و یوروفایترهای آلمان و اسپانیا با جنگنده نسل ششم آغاز شده است. دیدارهای میان مرتس و مکرون از پنجشنبه آغاز و با حضور وزیران دفاع و امور اقتصادی روز جمعه در تولون ادامه خواهد یافت.
تحلیل آگاه:
مسئله جت جنگنده مشترک اروپا فراتر از رقابت صنعتی و تکنولوژیک است؛ این پروژه نمادی از تلاش اروپا برای خوداتکایی نظامی و کاهش وابستگی به تجهیزات دفاعی آمریکاست. اختلافات میان فرانسه و آلمان بر سر سهم کار و رهبری پروژه، نشان میدهد که حتی در حوزههای استراتژیک، تنشهای سیاسی و ملیگرایی اقتصادی میتواند پیشرفت پروژههای کلان را به تاخیر بیاندازد.
فرانسه با خواست سهم ۸۰ درصدی، به دنبال حفظ نقش رهبری در صنعت هوافضای خود و تضمین منافع اقتصادی و تکنولوژیک است، در حالی که آلمان خواستار همکاری متوازن است تا از حداکثر ظرفیت صنعتی و تحقیقاتی خود بهرهبرداری کند. این تعارض نه تنها تصمیمگیریهای کلان را کند میکند، بلکه میتواند هزینههای توسعه و زمانبندی پروژه را افزایش دهد.
از منظر امنیتی، تاخیر در توسعه نسل جدید جنگندهها به معنای استمرار استفاده از رافال و یوروفایترهای قدیمی تا سالهای ۲۰۴۰ است؛ مسألهای که قابلیت پاسخدهی اروپا در مواجهه با تهدیدات منطقهای و جهانی را محدود میکند. پروژه نسل ششم جنگندهها، نه تنها یک پروژه صنعتی، بلکه یک تضمین امنیتی برای اروپا محسوب میشود و هرگونه اختلاف داخلی، مستقیماً بر قابلیت دفاعی و استقلال نظامی اروپا اثرگذار خواهد بود.
به عبارت دیگر، موفقیت یا شکست این پروژه، بازتابدهنده توانایی اروپا در هماهنگی سیاسی و صنعتی برای دستیابی به خودکفایی نظامی است. تا زمانی که اختلافات بر سر سهم کار و رهبری پروژه حل نشود، خطر تأخیر و افزایش هزینهها ادامه خواهد داشت و پیامدهای آن فراتر از صنعت هوافضا و به امنیت استراتژیک اروپا بازمیگردد.
در نهایت، این پروژه آزمونی است برای اتحادیه اروپا؛ آیا میتواند در زمینههای استراتژیک، منافع مشترک را بر اختلافات ملی ترجیح دهد و نقش بینالمللی خود را تقویت کند یا اختلافات داخلی، توانایی این بلوک را برای تحقق استقلال دفاعی محدود خواهد کرد.
Leave feedback about this