حمله جبهه آزادی افغانستان به ایست بازرسی طالبان در حوزه ششم کابل، بار دیگر واقعیتی تلخ را در برابر نگاه همگان قرار داده است: امنیتی که طالبان به مردم وعده دادهاند، بیش از هر زمان دیگری شکننده و ناکارآمد است. این حمله که به کشته و زخمی شدن اعضای استخبارات طالبان منجر شده، نه تنها یک عملیات مسلحانه معمولی، بلکه نشانهای روشن از افزایش ناامنی در قلب پایتخت و شکست سیاستهای امنیتی گروه حاکم است.
از زمان تسلط طالبان بر افغانستان، آنها بارها اعلام کردهاند که امنیت و ثبات را برقرار کردهاند، اما تکرار حملات مشابه در شهر کابل، این ادعاها را زیر سوال برده و نشان میدهد که مقاومت مسلحانه، حتی در مرکز قدرت طالبان، زنده و فعال باقی مانده است. این واقعیت بیانگر آغاز نوعی جنگ چریکی و افزایش فعالیتهای نظامی در مناطق شهری است که میتواند به تدریج دامنه ناامنیها را در پایتخت گسترش دهد.
حمله به ایستهای بازرسی طالبان، جایی که این گروه تلاش میکند بر رفتوآمدها کنترل داشته باشد، بیانگر ضعفهای اطلاعاتی و عملیاتی در دستگاه امنیتی طالبان است. این اتفاقات بار دیگر نشان داد که کنترل کامل و بدون نقصی که طالبان ادعا میکند، واقعیت ندارد و نیروهای مخالف هنوز توان و جرات فعالیت علنی در کابل را دارند.
علاوه بر بعد نظامی، این حملات بازتاب نارضایتی گسترده در جامعه است که طالبان نتوانستهاند پاسخگوی آن باشند. سرکوبها، محدودیتها و نقض حقوق بشر توسط طالبان باعث شده تا مقاومت شکل بگیرد و این مقاومت، فقط به بیان اعتراضات سیاسی خلاصه نشود، بلکه به استفاده از ابزارهای مسلحانه روی آورد.
نکته مهم دیگر، پیامدهای این ناامنیها برای مردم عادی است؛ کابل، پایتخت کشور و محل تجمع نهادهای دولتی و بینالمللی، باید امنترین نقطه افغانستان باشد، اما حملات مکرر و تیراندازیها، زندگی روزمره را مختل کرده و باعث افزایش ترس و بیثباتی شده است. این شرایط نه تنها مانع رشد اقتصادی و توسعه اجتماعی میشود، بلکه مهاجرت و فرار سرمایههای انسانی و مالی را تشدید میکند.
در نهایت، جبهه آزادی با این حمله نشان داد که همچنان بخشی از جامعه افغانستان، حاضر به سازش با طالبان نیست و راه مقاومت را ادامه خواهد داد. این مسئله، زنگ خطری جدی برای طالبان است که اگر نتوانند وضعیت امنیتی را بهبود ببخشند و خواستههای مردم را پاسخ دهند، با چالشهای بزرگتری در داخل و خارج مواجه خواهند شد.
Leave feedback about this