565371652 122144896220823043 1171590016310110697 n
خبرگزاری آگاه دیدگاه سیاست

طالبان و پاکستان در آستانه جدایی تاریخی: جنگی فراتر از مرزها

سید حسن موسوی

در ظاهر، آنچه میان طالبان و پاکستان جریان دارد، اختلافی مرزی و امنیتی است؛ اما در عمق، نبردی است میان دو هم‌خون قدیمی که اکنون در جبهه‌های متفاوت بازی قدرت‌های منطقه‌ای قرار گرفته‌اند. قطر به میدان تازه‌ای برای گفت‌وگوهای پرتنش دو طرف بدل شده است، اما پشت درهای بسته‌ی دوحه، داستان شکستن شراکت دیرینه‌ای در حال رقم‌خوردن است؛ داستانی که دین، قوم و سیاست را به گرداب رقابت هند، چین و آمریکا کشانده است.

طالبان، روزگاری فرزند سیاسی و نظامی پاکستان، اکنون اسلام‌آباد را متهم به تجاوز و نقض حاکمیت ملی می‌کنند. در مقابل، مقام‌های پاکستانی می‌گویند طالبان پناهگاه تروریست‌هایی شده‌اند که خون سربازان پاکستانی را می‌ریزند. این جنگ، تنها جنگ گلوله نیست؛ جنگ اعتماد، جنگ نفوذ، و بازتعریف نظم جدید در مرزهای جنوبی آسیا است.

در چهار سال گذشته، پاکستان بیش از ۸۰۰ یادداشت رسمی به طالبان فرستاده و از حضور تحریک طالبان پاکستان در خاک افغانستان شکایت کرده است. اسلام‌آباد می‌گوید بیش از شش هزار جنگجو و ۶۰ مرکز آموزشی تی‌تی‌پی در افغانستان فعالیت می‌کنند. طالبان نه تنها انکار نمی‌کنند، بلکه برخی از رهبران این گروه را «مجاهدان برادر» می‌خوانند. رابطه‌ای که زمانی ابزار نفوذ پاکستان بود، اکنون به زنجیری آهنین تبدیل شده که هیچ طرف نمی‌تواند آن را تحمل کند.

اسلام‌آباد تحت فشار داخلی شدید است. انفجارها، اعتراض‌ها و شورش‌ها در ایالت‌های پشتون‌نشین چهره حکومت شهباز شریف را فرسوده کرده و ارتش را به بن‌بست کشانده است. در سوی دیگر، هند در سکوت، بازی را هدایت می‌کند. روابط رو به گسترش طالبان با دهلی و دیدارهای محرمانه در هند، اسلام‌آباد را خشمگین و بی‌اعتماد کرده است.

برای طالبان، این نخستین آزمون بزرگ استقلال سیاسی است. سال‌هاست طالبان «پروژه استخباراتی پاکستان» نامیده می‌شوند؛ اکنون می‌خواهند ثابت کنند دیگر تابع اسلام‌آباد نیستند. اما استقلال در این منطقه بهایی سنگین دارد؛ بهایی که ممکن است در قالب جنگی فرسایشی در مرزها پرداخت شود.

اسلام‌آباد ابزارهای محدودی در اختیار دارد. حملات هوایی اخیر در پکتیکا و کنر، پیامی بود به طالبان: «اگر اقدام نکنید، ما خودمان اقدام می‌کنیم.» اما این حملات، خشم افکار عمومی افغانستان و موجی از محکومیت‌های بین‌المللی را به‌دنبال داشت. ناظران معتقدند این حملات نه طالبان را تضعیف کرد و نه پاکستان را قدرتمندتر ساخت؛ بلکه نشان داد هر دو کشور در باتلاق ناامنی گرفتار شده‌اند.

اکنون قطر به میانجیگری وارد شده است، اما هیچ میانجی‌ای نمی‌تواند بی‌اعتمادی بیست‌ساله را در چند روز درمان کند. طالبان به تحریک طالبان پاکستان نه به عنوان تهدید، بلکه به عنوان بخشی از «امت واحد» نگاه می‌کنند. در سوی دیگر، پاکستان این رابطه را خیانت آشکار می‌داند. این تضاد دیدگاه، ریشه بحران است؛ بحرانی که هیچ توافق کوتاه‌مدتی قادر به حل آن نیست.

در لایه پنهان این بحران، افغانستان بار دیگر میدان نبرد نیابتی قدرت‌های منطقه‌ای شده است. هند، چین، روسیه و حتی ایران موقعیت خود را می‌سنجند. شکست یا پیروزی طالبان، تنها سرنوشت کابل را تعیین نمی‌کند، بلکه معادلات امنیتی کل منطقه را دگرگون می‌سازد.

شاید دور نخست مذاکرات دوحه با بیانیه‌ای آرام پایان یابد؛ اما در واقع، این تازه آغاز فصل جدیدی از تقابل است — تقابل میان طالبان و پدرخوانده‌ی قدیمی‌شان. رابطه‌ای که با پول، اسلحه و پناهگاه آغاز شد، اکنون با سوءظن، نفرت و خون پایان می‌گیرد. طالبان دیگر آن طالبان سابق نیستند، و پاکستان نیز دیگر حامی بی‌قید و شرط دیروز نیست.

مرز دیورند، دیگر فقط خطی جغرافیایی نیست؛ خطی است میان گذشته و آینده، میان وابستگی و استقلال، و شاید میان دو دشمن تازه‌متولدشده از یک مادر واحد.

Leave feedback about this

  • Quality
  • Price
  • Service

PROS

+
Add Field

CONS

+
Add Field
Choose Image
Choose Video